یادداشتی از مهدی شیرزاد فعال سیاسی اصلاح‌طلب :

پیشنهادی برای اصلاح طلبان: لیست حداکثری

۲۱ مرداد ۱۴۰۲ | ۱۹:۵۶ کد : ۵۵۳ اخبار مهم مقالات و یادداشت ها
با اعلام موضع سخنگوی جبهه اصلاحات مبنی بر این که توصیه ای به افراد برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس نداریم، عملا هر پیشنهادی معطوف به شرکت در انتخابات، بلاوجه و بی فایده است. اما پس از یادداشت های اخیر در روزنامه شرق، متهم شده ام که فقط غر می زنم و پیشنهاد ایجابی ندارم. مجموعه پیشنهادهایی داشته و دارم که در این یادداشت، یکی از آن ها را پس از مقدماتی با خوانندگان محترم در میان می گذارم.
پیشنهادی برای اصلاح طلبان: لیست حداکثری

با اعلام موضع سخنگوی جبهه اصلاحات مبنی بر اینکه توصیه ای به افراد برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس نداریم، عملاً هر پیشنهادی معطوف به شرکت در انتخابات، بلاوجه و بی فایده است. اما پس از یادداشت های اخیر در روزنامه شرق، متهم شده ام که فقط غر می زنم و پیشنهاد ایجابی ندارم. مجموعه پیشنهادهایی داشته و دارم که در این یادداشت، یکی از آنها را پس از مقدماتی با خوانندگان محترم در میان می گذارم. به دلایل متعدد همچنان شرکت در انتخابات توسط اصلاح طلبان را مفید و بلکه ضروری می دانم. اولین و مهم ترین دلیل ضرورت حفظ نهاد انتخابات است. هر کسی با هر سلیقه ای که بخواهد در این کشور حکومت کند، اگر بخواهد با مسالمت آمیزترین، خشونت پرهیزترین، کم هزینه ترین و فراگیرترین روش، حکومت کند، هیچ گریزی از صندوق رأی و نهاد انتخابات نخواهد داشت. جامعه را نباید نسبت به انتخابات دلسرد کرد و صندوق رأی را در نظر مردم بی فایده و بی اثر تصویر کرد. اینکه انتخابات از دغدغه ذهنی آحاد جامعه خارج شود، به نفع کشور و منافع ملی نیست. القای این معنا به جامعه نیز، در اصلاح و بهبود اوضاع تأثیری ندارد. بی تردید، بیش از هر کسی متولیان امر انتخابات اعم از قانون گذاران و مجریان و ناظران، در ایجاد این حس و امید به مردم که رأی شان در تعیین سرنوشت شان مؤثر است و کشور در چارچوب خواست و نظر آنان اداره می شود، نقش، وظیفه و تکلیف دارند. متأسفانه مصوبه اخیر مجلس درباره قانون انتخابات، نظارت استصوابی شورای نگهبان و تنگ نظری های سلیقه ای و جناحی، روز به روز دایره انتخاب مردم را محدود و امید اثرگذاری را در آنها کمرنگ کرده است. اما به رغم این واقعیت ها، تصور نگارنده این است که با شرکت فعالانه در انتخابات بهتر می توان نهاد انتخابات را حفظ کرد تا با کنار کشیدن از آن. نباید بگذاریم صندوق رأی در حافظه جامعه فراموش شود. باید بکوشیم موضوع انتخابات در جامعه زنده بماند. عدم شرکت ما در انتخابات، پیکر نیمه جان انتخابات را احیا نمی کند و تأثیری در تغییر رفتار جناح حاکم نخواهد داشت. صرفاً از اهمیت انتخابات در جامعه می کاهد. موقعیت اصلاح طلبان در سپهر سیاست را بیش از این به حاشیه خواهد برد. محدودیت ها و برخوردها با ایشان را افزایش خواهد داد. کشور را بیش تر در معرض تهدیدها و تحریم های بین المللی قرار خواهد داد. بروکراسی کشور را بیش تر از عقلانیت دور می کند و در یک کلام، وضع زندگی مردم را سخت تر خواهد کرد. اساساً میزان مشارکت مردم در انتخابات، مسأله جناح حاکم نیست! چون مدت هاست که آنها راهبرد «یک نتیجه تضمین شده در ازای از دست دادن مشارکت بخش های مهمی از جامعه»، را برگزیده اند. اما در رابطه با اصلاح طلبان چه؟ آیا سخت تر شدن زندگی مردم، یا افزایش مخاطرات بین المللی کشور، مسأله اصلاح طلبان هست؟

ساده ترین پاسخ اینست که اصولگرایان حاکم یا ایده پردازان و طراحان حاکمیت یکدست، را مقصر شرایط کشور معرفی کنیم. خوب، گام بعدی چیست؟ عدم شرکت در انتخابات یا انفعال در معرفی کاندیدا به جامعه، چه تأثیری در تغییر شرایط نامطلوب کشور دارد؟ ما چه ایده و ابتکار و کنشگری و خلاقیتی در بهبود اوضاع با علم به محدودیت ها و سدهای موجود داریم؟
از نظر نگارنده، راهبرد منفعلانه جبهه اصلاحات، خودکشی از ترس مرگ است. اصلاح طلبان کسی را تشویق به ثبت نام نمی کنند، چون پیش بینی شان این است که جناح حاکم آنها را رد صلاحیت می کند. احتمالاً زبان اصولگرایان گویا خواهد بود که شما که اساساً کسی را در انتخابات کاندیدا نکردید، چگونه مدعی هستید که انتخابات آزاد نبوده است و بر چه مبنایی قصاص قبل از جنایت می کنید؟
اینکه اصلاح طلبان یا هر نیروی سیاسی دیگری، فردای انتخابات، مدعی آرای سفید یا باطله یا آرای به صندوق ریخته نشده، شود و آنها را به حساب خود بگذارد، نه اخلاقی است و نه منطبق با وزن واقعی آن گروه.
مجلس شورای اسلامی، ۲۹۰ کرسی دارد که بیش از ۱۰۰ کرسی آن متعلق به تهران و کلانشهرها است. رأی مردم در این ۱۰۰ کرسی معنای سیاسی پر رنگ تری دارد. به نظر می رسد به دلایل متعدد این ۱۰۰ کرسی زمین بازی اصلاح طلبان نیست. پیشنهاد من اینست که در این ۱۰۰ کرسی، اصلاح طلبان، آرای باطله را به نفع خود، معنادار کنند. در شرایط فعلی کشور بعید است که جناح حاکم توان مخفی کردن عدد آرا را داشته باشد.

اصلاح طلبان می توانند در تهران و کلانشهرها گزینه های حداکثری خود را دعوت به ثبت نام کنند. و از هم اکنون لیست های انتخاباتی خود در این حوزه های انتخابیه را منتشر کنند و از الان تا شب انتخابات، از مردم بخواهند این لیست ها را در برگه آرا بنویسند.

به دلایل متعدد همچنان شرکت در انتخابات توسط اصلاح طلبان را مفید و بلکه ضروری می دانم. اولین و مهم ترین دلیل ضرورت حفظ نهاد انتخابات است. هر کسی با هر سلیقه ای که بخواهد در این کشور حکومت کند، اگر بخواهد با مسالمت آمیزترین، خشونت پرهیزترین، کم هزینه ترین و فراگیرترین روش، حکومت کند، هیچ گریزی از صندوق رأی و نهاد انتخابات نخواهد داشت. جامعه را نباید نسبت به انتخابات دلسرد کرد و صندوق رأی را در نظر مردم بی فایده و بی اثر تصویر کرد. اینکه انتخابات از دغدغه ذهنی آحاد جامعه خارج شود، به نفع کشور و منافع ملی نیست. القای این معنا به جامعه نیز، در اصلاح و بهبود اوضاع تأثیری ندارد. بی تردید، بیش از هر کسی متولیان امر انتخابات اعم از قانون گذاران و مجریان و ناظران، در ایجاد این حس و امید به مردم که رأی شان در تعیین سرنوشت شان مؤثر است و کشور در چارچوب خواست و نظر آنان اداره می شود، نقش، وظیفه و تکلیف دارند. متأسفانه مصوبه اخیر مجلس درباره قانون انتخابات، نظارت استصوابی شورای نگهبان و تنگ نظری های سلیقه ای و جناحی، روز به روز دایره انتخاب مردم را محدود و امید اثرگذاری را در آنها کمرنگ کرده است. اما به رغم این واقعیت ها، تصور نگارنده این است که با شرکت فعالانه در انتخابات بهتر می توان نهاد انتخابات را حفظ کرد تا با کنار کشیدن از آن. نباید بگذاریم صندوق رأی در حافظه جامعه فراموش شود. باید بکوشیم موضوع انتخابات در جامعه زنده بماند. عدم شرکت ما در انتخابات، پیکر نیمه جان انتخابات را احیا نمی کند و تأثیری در تغییر رفتار جناح حاکم نخواهد داشت. صرفاً از اهمیت انتخابات در جامعه می کاهد. موقعیت اصلاح طلبان در سپهر سیاست را بیش از این به حاشیه خواهد برد. محدودیت ها و برخوردها با ایشان را افزایش خواهد داد. کشور را بیش تر در معرض تهدیدها و تحریم های بین المللی قرار خواهد داد. بروکراسی کشور را بیش تر از عقلانیت دور می کند و در یک کلام، وضع زندگی مردم را سخت تر خواهد کرد. اساساً میزان مشارکت مردم در انتخابات، مسأله جناح حاکم نیست! چون مدت هاست که آنها راهبرد «یک نتیجه تضمین شده در ازای از دست دادن مشارکت بخش های مهمی از جامعه»، را برگزیده اند. اما در رابطه با اصلاح طلبان چه؟ آیا سخت تر شدن زندگی مردم، یا افزایش مخاطرات بین المللی کشور، مسأله اصلاح طلبان هست؟
ساده ترین پاسخ اینست که اصولگرایان حاکم یا ایده پردازان و طراحان حاکمیت یکدست، را مقصر شرایط کشور معرفی کنیم. خوب، گام بعدی چیست؟ عدم شرکت در انتخابات یا انفعال در معرفی کاندیدا به جامعه، چه تأثیری در تغییر شرایط نامطلوب کشور دارد؟ ما چه ایده و ابتکار و کنشگری و خلاقیتی در بهبود اوضاع با علم به محدودیت ها و سدهای موجود داریم؟
از نظر نگارنده، راهبرد منفعلانه جبهه اصلاحات، خودکشی از ترس مرگ است. اصلاح طلبان کسی را تشویق به ثبت نام نمی کنند، چون پیش بینی شان این است که جناح حاکم آنها را رد صلاحیت می کند. احتمالاً زبان اصولگرایان گویا خواهد بود که شما که اساساً کسی را در انتخابات کاندیدا نکردید، چگونه مدعی هستید که انتخابات آزاد نبوده است و بر چه مبنایی قصاص قبل از جنایت می کنید؟
اینکه اصلاح طلبان یا هر نیروی سیاسی دیگری، فردای انتخابات، مدعی آرای سفید یا باطله یا آرای به صندوق ریخته نشده، شود و آنها را به حساب خود بگذارد، نه اخلاقی است و نه منطبق با وزن واقعی آن گروه.
مجلس شورای اسلامی، ۲۹۰ کرسی دارد که بیش از ۱۰۰ کرسی آن متعلق به تهران و کلانشهرها است. رأی مردم در این ۱۰۰ کرسی معنای سیاسی پر رنگ تری دارد. به نظر می رسد به دلایل متعدد این ۱۰۰ کرسی زمین بازی اصلاح طلبان نیست. پیشنهاد من اینست که در این ۱۰۰ کرسی، اصلاح طلبان، آرای باطله را به نفع خود، معنادار کنند. در شرایط فعلی کشور بعید است که جناح حاکم توان مخفی کردن عدد آرا را داشته باشد.

اصلاح طلبان می توانند در تهران و کلانشهرها گزینه های حداکثری خود را دعوت به ثبت نام کنند. و از هم اکنون لیست های انتخاباتی خود در این حوزه های انتخابیه را منتشر کنند و از الان تا شب انتخابات، از مردم بخواهند این لیست ها را در برگه آرا بنویسند.

کلید واژه ها: انتخابات شرکت انتخابات نهاد انتخابات عدم شرکت انتخابات انتخابات جامعه اصلاح اصلاح طلبان اصلاح طلبان ؟ طلبان طلبان ؟