یادداشتی از نوید مقدم عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان

دعوت به تعامل و مدارا در دوم خرداد، مرز هویتی کجاست؟

۰۳ خرداد ۱۳۹۷ | ۰۱:۰۲ کد : ۷۱ اخبار مهم مقالات و یادداشت ها
فعالان سیاسی در پیگیری اهداف سیاسی خود لاجرم با رقیبانی روبرو هستند که با برنامه‌های سیاسی آنها مخالفند. البته این به معنی نفی هرگونه شباهت نیست، چه بسا شباهت‌ها و نگاه‌های یکسان در اکثر موارد حاکم باشد، اما آن چیزی که رأی دهندگان را برای برگزیدن یک نگاه و رد کردن نگاهی دیگر به پای صندوق رأی می‌کشاند، نه شباهت‌ها بلکه تفاوت‌هاست. در این میان، رابطه با رقیبان چگونه باید تعریف شود؟
دعوت به تعامل و مدارا در دوم خرداد، مرز هویتی کجاست؟

در سالروز دوم خرداد در سال ۹۷ تصویری منتشر شد که اقتدای سید محمد خاتمی و جمعی از اصلاحطلبان به علی اکبر ناطق نوری را نشان می داد. عکس بر نزدیکی رقبای اصلی روز دوم خرداد ۷۶ دلالت می کرد، در این میان نزدیکی به جناح رقیب هم به گفتمان بخشی از جریان اصلاحات به خصوص جوانان آن تبدیل شده است، نگاهی که عملکردهای قبلی را به علت افزایش شکاف‌ها و تنش‌های سیاسی، نه به نفع جریان و نگاه اصلاح‌طلبانه بلکه مضر برای آن تلقی می‌کند. این جوانان که حالا آرام آرام پا به میانسالی می‌گذارند بر این باورند که با گذر کردن از دعواهای جناحی که به آنها به ارث رسیده است و ریشه در روابط شخصی سیاستمداران نسل اول انقلاب دارد، می‌توانند دیگران را در اهداف اصلاح‌طلبانه با خود همراه کنند و در این مسیر باید بر شباهت‌ها تأکید کرد و همگان را در مسیر توسعه همه جانبه با خود همراه نمود. در این میان، تعامل و مدارا دو کلید واژه در این نگاه متفاوت به سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه است. اما آیا مراد همه از این دو واژه، یکی است؟ آیا تفاوتی در تعبیر از این دو واژه وجود ندارد؟

فعالان سیاسی در پیگیری اهداف سیاسی خود لاجرم با رقیبانی روبرو هستند که با برنامه‌های سیاسی آنها مخالفند. البته این به معنی نفی هرگونه شباهت نیست، چه بسا شباهت‌ها و نگاه‌های یکسان در اکثر موارد حاکم باشد، اما آن چیزی که رأی دهندگان را برای برگزیدن یک نگاه و رد کردن نگاهی دیگر به پای صندوق رأی می‌کشاند، نه شباهت‌ها بلکه تفاوت‌هاست. در این میان، رابطه با رقیبان چگونه باید تعریف شود؟

منابع قدرت و ثروت در جامعه محدود هستند. گروه‌های مختلف برای به دست آوردن این منابع با هم رقابت می‌کنند و دچار تعارضاتی می‌شوند. این تعارضات در جوامع بدوی، خود را به شکل درگیری فیزیکی نشان می‌داد، اما در جوامع پیشرفته، گروهها از طریق تلاش برای به دست آوردن قدرت می‌کوشد تا اراده خود را اعمال کنند. در این شکل، سیاست در حقیقت نمود بیرونی این تعارضات و روشی عقلانی برای توافق بر سر تصمیم‌گیری در این مورد است. حالا در این میان، تعامل و مدارا چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟
فعالان سیاسی می‌توانند به یکدیگر گوش کنند و به دنبال دلایل تفاوت نگاه یکدیگر به جامعه و سیاست بگردند. این رویکرد می‌تواند منجر به عقیده یکسان نشود، اما می‌تواند مبنایی به منظور یافتن زمینه مشترک برای همکاری باشد. در این نگاه، سیاست‌ورز می‌پذیرد که:
۱ راه و نگاه او تنها راه و نگاه موجود نیست.
۲ در عملکرد سیاسی، خیلی اوقات احساساتی مانند دوست داشتن، تعلق به گروه دوستان، حسادت، خشم و… بیشتر از منطق حکمفرماست.
۳‌هیچ خیرخواهی و مصلحت‌اندیشی سیاسی، توجیه کننده سلب حقوق رقیب سیاسی نیست.
با پذیرش نکات فوق، می‌توان امیدوار بود که با وجود تمام اختلافات، رقیبان سیاسی، نه به شکل دشمن بلکه به عنوان انسان‌های متفاوت مورد پذیرش قرار گیرند که باید اصولی را در ارتباط با آنها مد نظر قرار داد. پذیرش دیگری، مبنای مدارا با اوست و تعامل برای همکاری در زمینه‌های مشترک نیز می‌تواند به پیشبرد برنامه‌های مشترک کمک کند. در این صورت، شعار تعامل و مدارا روشی جهت جلوگیری از نفرت پراکنی و بیگانه دیدن رقیبان سیاسی و روشی احسن در ارتباط با آنان است که منجر به ارتباطی منطقی و انسانی و توأم با احترام به رقیبان سیاسی می‌شود.
رعایت حداقل‌های اخلاقی مانند حفظ احترام و عدم حمله به شخصیت افراد، می‌تواند از اثرات این نگاه باشد. از سوی دیگر، در این شکل از تعامل و مدارا، حتی اگر طرف مقابل نیز قائل به تعامل و مدارا نباشد، ضرری برای سیاست‌ورز نخواهد داشت و در حداقلی‌ترین وضعیت، او را به لحاظ اخلاقی در وضعیت بهتری قرار می‌دهد.
در این میان، تعبیری دیگر از تعامل و مدارا نیز وجود دارد. تعبیری که تعامل را به عمق نیات و هویت می‌برد و آن را محدود به سطح ارتباط با رقیب نمی‌بیند. در این تعبیر از مدارا، تنها بر شباهت‌ها با رقیب تاکید می‌شود و اصولاً تفاوت‌ها انکار می‌شود و باید نیاتی که در تضاد با نگاه رقیب سیاسی است، کنار گذاشته شود. پس از مدتی اصلاً فلسفه رقابت در این نگاه از میان می‌رود؛ زیرا که یک طرف ماجرا نگاه سمت دیگر را می‌پذیرد. چه آنکه اصولاً تنها یک طرف ماجرا قائل به این مدارا بوده است.
در این تعبیر از تعامل و مدارا بر عدم استفاده از حقوق کسب شده سیاسی برای پیشبرد اهداف تأکید می‌شود. قاطعیت در پیگیری اهداف سیاسی، مذمت می‌شود و بر کند کردن حرکت به سوی اهداف سیاسی حتی اگر قانونی باشد‌ تاکید می‌شود. در این وضعیت، تعامل و مدارا نه اصلی در ارتباط بلکه به عنوان نگاهی قائل به جرح و تعدیل نیات درونی تعبیر می‌شود. واضح است که این چنین تعبیری، اگر از طرف مقابل نیز پذیرفته نشود، در بلند مدت هویت سیاسی قائلین به آن را از بین می‌برد و دیگر رأی‌دهندگان دلیلی برای انتخاب قائلین به این نوع تعامل و مدارا نخواهند داشت.
باید مشخص کرد که مقصود ما از تعامل و مدارا، کدام یک از دو تعبیر بالاست. تعبیری که قائل به رابطه‌ای همراه با پذیرش رقیب به عنوان انسانی شایسته احترام و قابل همکاری در موضوعات مشترک است و یا تعبیری که قائل به گذر از تفاوت‌ها با رقیب و عدم به کارگیری فرصت‌های قانونی در عرصه سیاست برای پیگیری اهداف است؟