یادداشتی از محمد جویبار عضو حوزه شاهین شهر

چابهار، دروازه طلایی به اقیانوس هند

۰۵ آبان ۱۳۹۷ | ۱۸:۴۰ کد : ۱۷۸ اخبار مهم مقالات و یادداشت ها
ایران امروز بیمار و نزار، راه های برون رفت خویش از بحران هایش را می جوید. بی هیچ گمان تصمیم هایی سخت لازم است و اندیشه هایی شگرف تا راه برون رفت از مخمصه باز گردد و ایرانی آنگونه از نو بنا شود که شایسته موجودیت این سرزمین کهن است.
چابهار، دروازه طلایی به اقیانوس هند

مقدمه

ایران امروز بیمار و نزار، راه های برون رفت خویش از بحران هایش را می جوید. بی هیچ گمان تصمیم هایی سخت لازم است و اندیشه هایی شگرف تا راه برون رفت از مخمصه باز گردد و ایرانی آنگونه از نو بنا شود که شایسته موجودیت این سرزمین کهن است.

بر ماست که در این زمانه پر آشوب، تصویری از آنچه می تواند باشد ترسیم کنیم و اهدافی برای زایشی دوباره برنشانیم.

ایران از دیرباز به مقتضای جغرافیای سیاسی و اجتماعی خود، نقشی کم نظیر در تجارت جهان میان شرق و غرب ایفا نموده است و لاجرم موقعیت تجاری خاص ایران را می توان یکی از مهم ترین مزایای توسعه اقتصادی ایران دانست که می شود فارغ از هر چه گاز و نفت، آن را بستر رشد و تعالی اقتصادی این سرزمین در آینده قرار داد.

ایران با در اختیار داشتن بیش از ۱۲۰۰ کیلومتر مرز آبی در شمال خلیج پارس و دریای عمان موقعیتی راهبردی از منظر تجارت و حمل و نقل دریایی داراست و حداقل چهار بندر راهبردی و فوق راهبردی را برای آن می توان برشمرد.

بندر چابهار با قرار گیری بر دهانه دریای عمان و نسبت راهبردیش با آسیای میانه، دروازه ای طلایی به سوی شرق دور و اقیانوس هند برای تجارت به روی ایران می گشاید. با نگاهی اجمالی به منطقه آسیای میانه و افغانستان می توان جمعیتی در حدود یکصد میلیون نفر را در این شش کشور یافت که بسترهایی برای توسعه پایدار را آرزو می کنند.

بنا به دلایل متعدد امنیتی، جغرافیایی و سیاسی، ایران بهترین و مطمئن ترین مسیر برای دستیابی این کشورها به آب های آزاد و تجارت جهانی است که سرمایه گذاری بر این کریدور تجاری را توجیه پذیر می کند.

از سویی دیگر این کشورها با در اختیار داشتن پتانسیل های متنوع و منابع زیر زمینی سرشار و استعداد های چشمگیر کشاورزی، ظرفیت های قابل توجهی برای رشد و سرمایه گذاری را در خود انباشته اند که چون غولی خفته در انتظار باز شدن در چراغ جادو هستند و شاید بتوان اینگونه تصور کرد که در چراغ جادو همانا بندر چابهار ایران است.

از منظری دیگر، توسعه بندر چابهار و پذیرش آن از سوی اقتصاد جهانی به عنوان دروازه اصلی دسترسی به آسیای میانه، ناگزیر جمعیت قریب به دویست میلیونی پاکستان را نیز تحت تاثیر عملکرد اقتصادی خود خواهد گرفت و کفه رقابت را به سود ایران در رقابت منطقه ای سنگین خواهد کرد.

 

 

 

۱- راه آهن و جاده محور توسعه:

بی گمان آنچه چابهار را به چنین جایگاه درخشانی در آینده جغرافیای سیاسی و اقتصادی ایران می رساند، وجود مسیر دسترسی مطلوب از این بندر راهبردی به سرزمین های شمال شرقی ایران است.

به این منظور توسعه راه آهن و آزاد راه شرقی ایران از مبدا چابهار به شمال خراسان و انشعابات آن به افغانستان و ترکمنستان باید محور طرح توسعه بندر چابهار قرار گیرد و می تواند به یکی از مهمترین اولویت های توسعه کشور تبدیل گردد. این طرح از نظر ارزشمندی و اثرگذاری بر لایه های گوناگون اجتماعی و رونق بخشی و تنوع دادن به اقتصاد کشور، هیچ کمبودی نسبت به طرح های توسعه میادین نفت و گاز ندارد.

توسعه زیرساخت های ریلی و جاده ای این طرح، در دراز مدت از چنان جاذبه اقتصادی برخوردار است که می تواند بستر همکاری موثر میان کشورهای ذینفع و جذب سرمایه گذاری های کلان بین المللی گردد.

جذب چنین سرمایه هایی طی فرآیند توسعه طرح به افزایش اشتغال در کشور کمک شایانی خواهد کرد.

۲- تاثیر عمیق اقتصادی بر مناطق شرقی ایران:

توسعه این پروژه و ایجاد کریدور ترانزیتی شمال- جنوب در شرق ایران که عموماً مناطق کمتر توسعه یافته ای را شامل می شود، می تواند منجر به شکوفایی و تحول بزرگ اقتصادی و اجتماعی در این مناطق گردد.

حدود یازده میلیون از جمعیت ایران در مناطق شرقی کشور شامل استان های سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، رضوی و شمالی زندگی می کنند که به دلیل عدم ایجاد بسترهای لازم و شرایط سخت اقلیمی در بسیاری از این مناطق، از فقر نسبی در مقایسه با سایر نقاط کشور در رنجند.

از سویی دیگر این کریدور، با تاثیرگذاری بر کانون های جمعیتی این استان ها که از اقتصاد به نسبت پویایی برخوردارند، با تکیه بر استعدادهای ذاتی آنها چون گردشگری یا کشاورزی و صنعت و تجارت، شکوفایی دو چندانی به اقتصاد آنها خواهد بخشید.

این مسیر ترانزیتی با حرکت خود از جنوب به شمال، مراکز جمعیتی بسیاری نظیر ایرانشهر، زاهدان، زابل، بیرجند، کاشمر، سبزوار، نیشابور، مشهد، قوچان، بجنورد و بسیاری از شهرها و روستاهای دیگر را به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر قرار می دهد.

ایجاد این زیر ساخت با تقویت مزیت های اقتصادی موجب افزایش انگیزه برای توسعه فعالیت های مولد و جذب سرمایه با رویکرد به صادرات می گردد.

از نگاهی دیگر با تسهیل جابجایی افراد و ترغیب سرمایه گذاری بر زیرساخت های اقامتی و رفاهی، انتظار می رود سبب ساز شکوفایی صنعت گردشگری در شرق ایران گردد.

جمیع آنچه گفته شد، چشم اندازی روشن از فقرزدایی و توسعه اشتغال و شکوفایی اقتصادی در شرق ایران با گسترش این زیرساخت حیاتی را نوید می دهد. این کار یکی از استوارترین گام ها در راستای تمرکز زدایی و آمایش سرزمینی خواهد بود.

 

۳- بازی برد-برد در زمین کشورهای آسیای میانه و افغانستان:

بیش و کم شش کشور به جز ایران برای دستیابی به تجارت جهانی از این طرح بهره خواهند برد. شش کشوری که می توانند با تکیه بر این پروژه به همراه ایران، ساز و کار یک همکاری چند ملیتی را شکل دهند.

این کشورها که عبارتند از افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان در مجموع جمعیتی حدود یکصد میلیون نفر را در خود جای داده اند و یک وجه مشترک همه آنها این است که برای تجارت با جهان به آبهای آزاد راه ندارند. به عبارتی همه آنها در خشکی محصورند.

بسیاری از این کشورها منابع سرشاری در اختیار دارند که نیازمند سرمایه گذاری و توسعه تجارت است.

از میان این شش کشور افغانستان و ترکمنستان با ایران هم مرزند.

- افغانستان: این همسایه شرقی ایران چند دهه جنگ و ویرانی را پشت سر گذاشته است، از زیر ساخت هایش ویرانه ای به جای مانده و هنوز در تب خشونت می سوزد.

افغانستان بخشی مهم از حوزه تمدنی ایران است و صلح، ثبات و آبادانی آن تاثیری مستقیم بر منافع ملی ایران دارد. افغانستان امروز به شدت به توسعه و سرمایه گذاری تشنه است و مشتاق یافتن راه هایی است که فرآیند توسعه را در این کشور تسریع و تسهیل کند.

منابع معدنی این کشور بیش از یکهزار میلیارد دلار تخمین زده می شود که برای سرمایه گذاری و توسعه نیازمند راه های تجاری کارآمد و ایمن است. به همین منظور شهرهای مهم افغانستان نظیر لشگرگاه، قندهار و غزنی در جنوب و هرات و مزار شریف در شمال باید دستخوش توسعه و تحول گردند.

از نگاهی دیگر با وجود بحران های شدید آبی در ایران، توسعه کشاورزی در افغانستان می تواند از نظر راهبردی برای ایران بسیار حائز اهمیت باشد. به عبارتی با توجه به همجواری و وابستگی این کشور به مسیرهای ارتباطی و با دید پیوستگی اقتصادی حاصل از این موضوعات، افغانستان می تواند نقشی مهم در تامین امنیت غذایی ایران در آینده ایفا کند.

موضوع دیگر که نباید از نظر دور داشت، نوع روابط سیاسی میان افغانستان و همسایه جنوبی آن، پاکستان است.عملکرد منفی پاکستان در سیاست و امور داخلی افغانستان و حمایت سیستم اطلاعاتی پاکستان از شورشیان طالبان و اینکه این کشور در رقابت میان خود و هندوستان تلاش دارد دست هند را از توسعه افغانستان کوتاه کند، می تواند زمینه ساز رویکرد بهتری از سوی دولت افغانستان به مسیرهای ارتباطی با ایران گردد. این فرصتی است که هم اکنون ایران باید آن را غنیمت بشمارد.

مسیر ارتباطی بندر چابهار می تواند از دو نقطه شمالی و جنوبی به افغانستان وارد شود و در محور جنوبی با گذر از شهرهایی چون لشگرگاه، قندهار و غزنی و در نهایت کابل و محور شمالی با پوشش دادن شهرهایی چون هرات و مزار شریف و اتصال به کابل، از مرز شمالی افغانستان به کشور پارسی زبان تاجیکستان وارد گردد.

- ترکمنستان: این همسایه شمال شرقی، پیوستگی به درازنای تاریخ با ایران دارد. ترکمنستان کشوری ثروتمند با جمعیتی نه چندان زیاد است که محصور در خشکی است و به آبهای آزاد راه ندارد.

ترکمنستان از منابع غنی نفت و گاز بهره مند است و با تولید سالیانه حدود ۶۴ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی، یکی از از صادر کنندگان بزرگ گاز به شمار می آید، ضمن اینکه از صادر گنندگان فرآورده های نفتی است. این کشور با رشد اقتصادی ۱۱.۵ درصد در سال ۲۰۰۷ میلادی یکی از کشورهای با رشد سریع اقتصادی است.

ترکمنستان با کشتزارهای وسیع پنبه یکی از تولید کنندگان بزرگ این محصول در جهان به شمار می آید و دارای صنایع ریسندگی و بافندگی پیشرفته است. طبیعی است که به دلیل وجود این بستر اقتصادی توسعه صنعت نساجی در این کشور متصور است.

از جمیع آنچه گفته شد هویداست که این کشور به منظور توسعه پایدار، نیازمند دسترسی مطلوب و موثر به بازارهای جهانی است و رشد سرمایه گذاری در آن به سهولت دسترسی به آن و ارتباطش با بازارها و بازرگانی وابسته است. توسعه خط ترانزیتی چابهار به ترکمنستان علاوه بر زمینه سازی رشد اقتصادی این کشور، درآمدی پایدار از ترانزیت کالا و خدمات و افراد حاصل کشور ما نموده و می تواند بازاری نو برای محصولات صنعتی ایرانی در این کشور در حال توسعه بگشاید.

همچنین این به هم پیوستگی اقتصادی و وجود بستر مناسب تولید منسوجات در ترکمنستان می تواند سبب ساز تقویت صنعت پوشاک در ایران گردد.

- ازبکستان: آن سرزمینی است که بسیاری از یادگارهای ایران و خراسان کهن در آن بر جای مانده اند. سمرقند و بخارا دو شهر بزرگ و تاریخی این کشور، فارسی زبانند و به دیرینگی ایران تاریخ دارند.

این کشور پر جمعیت ترین کشور آسیای میانه است و حدود ۳۳ میلیون جمعیت را در خود جای داده است.

ازبکستان محل گذر جاده تاریخی ابریشم است که شهرهای کهن سمرقند، بخارا، خیوه، ترمذ و شهر سبز بر کناره آن جان گرفته اند.

این کشور هفتمین تولید کننده و پنجمین صادر کننده بزرگ پنبه در جهان است. همچنین با در اختیار داشتن منابع معدنی سرشار، ازبکستان هفتمین تولید کننده طلا، دهمین تولید کننده مس و هفتمین تولید کننده بزرگ اورانیوم است. تولید گاز این کشور نیز سالانه ۶۰ تا ۷۰ میلیارد متر مکعب است.

با همه آنچه گفته شد، ازبکستان نه تنها به آبهای آزاد راه ندارد، بلکه هیچیک از همسایگانش نیز با دریاهای آزاد هم مرز نیست.

به منظور دسترسی به مسیرهای ترانزیتی، ازبکستان قراردادی ۱۰ میلیارد دلاری با چین برای توسعه جاده ابریشم امضا کرده است. اما با این حال این قرارداد نیاز این کشور را به تجارت با سایر جهان ازطریق آبهای آزاد مرتفع نمی کند. از اینرو کریدور ترانزیتی چابهار آسیای میانه می تواند با ایجاد دسترسی مناسب میان این کشور و بسیاری از بازارها و قدرت های اقتصادی جهان نظیر شرق دور، هند و اروپا با مسیر ریلی و زمینی کوتاه تر، تشنگی این کشور به تجارت را سیراب کند.

از زاویه دیگر با توجه به مزیت ترانزیتی و جمعیت قابل توجه، ازبکستان می تواند بازاری مطلوب برای صادرات محصولات تجاری و صنعتی ایرانی باشد.

- تاجیکستان: این کشور فارسی زبان در شمال افغانستان با جمعیتی حدود هشت میلیون نفر، پیوندی عمیق با فرهنگ پارسی و ایران دارد.

این کشور بسیار مرتفع است و بخش های بزرگی از آن با رشته کوه های پامیر پوشیده شده است. بارندگی و آب فراوان دارد و ۶۰ درصد ذخیره آبی آسیای میانه از این سرزمین تامین می شود، به گونه ای که مجموع طول ۹۴۷ رودخانه تاجیکستان ۲۸۵۰۰ کیلومتر است.

از این رو این کشور مستعد صادرات آب و برق به سایر کشورهای همسایه است.

در شمال این کشور دشت فرغانه واقع است که قطبی کشاورزی در آن به شمار می آید.

سرزمین تاجیکستان از دیرباز بر مسیر کهن جاده ابریشم جا خوش کرده است. منابع عظیم گاز و نفت در جنوب غربی تاجیکستان در حوزه آمودریا وجود دارد و شرکت های چینی، فرانسوی و کانادایی برای توسعه این میدان با دولت این کشور همکاری می کنند. بر اساس برآورد این شرکت ها این منابع انرژی شامل ۳.۲۲ تریلیون متر مکعب گاز طبیعی و ۸.۵ میلیارد بشکه نفت است.

سرمایه گذاری و توسعه این پتانسیل ها نیازمند ایجاد زیرساخت های حمل و نقل و بازرگانی مناسب است.

کریدور چابهار آسیای میانه، با باز کردن این مسیر می تواند در شکوفایی اقتصادی تاجیکستان نیز نقش شایان توجهی ایفا کند.

بهره برداری از منابع سرشار نفت و گاز تاجیکستان و استفاده از این مسیر ترانزیت می تواند تاجیکستان را به یک تامین کننده عمده سوخت و فراورده های نفتی در منطقه تبدیل کند.

درآمد حاصل از آن نیز موجب رونق اقتصادی تاجیکستان و رشد بازرگانی در آن کشور خواهد شد که این مسیر ترانزیت تکیه گاه آن خواهد بود.

- قرقیزستان: این کشور کوچک کوهستانی آسیای میانه نزدیک به ۶ میلیون نفر جمعیت دارد، بسیار مرتفع است و دومین دریاچه بزرگ کوهستانی جهان در آن واقع شده است.

با وجود دارا بودن معادن زیر زمینی، عمده اقتصاد این کشور بر پایه داد و ستد منطقه ای مخصوصاً با باز صادرات محصولات چینی به سایر کشورهای آسیای میانه گردش می کند.

با این چشم انداز به نظر نمی رسد اتصال به آبهای آزاد اولویت چندانی برای این کشور داشته باشد. با این حال اتصال امتداد کریدور چابهار آسیای میانه به این کشور قادر خواهد بود داد و ستد قرقیزستان با بازارهای سنتی آن را تسهیل کند و ارتباطات تجاری آن را گسترش دهد. همچنین می تواند راه را برای حضور قدرت های نو ظهور اقتصادی نظیر هند در آن هموار سازد.

در شرایطی که سایه اقتصادی چین و روسیه بر قرقیزستان سنگینی می کند، این کشور منافع محدودی برای ایران خواهد داشت.

- قزاقستان: بزرگترین کشور محصور در خشکی و نهمین کشور پهناور جهان است که ۱۶.۶۰۰.۰۰۰ نفر جمعیت را در خود جای داده است. این کشور با چین و روسیه مرز مشترک طولانی دارد.

جمهوری قزاقستان بیشترین تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه را در میان جمهوری های تازه استقلال یافته شوروی سابق به خود اختصاص داده است و یکی از اعضای مهم سازمان همکاری شانگهای است.

اقتصاد قزاقستان تا حد زیادی به کشاورزی متکی است. اما این کشور منابع غنی زیرزمینی را در خود جای داده است به گونه ای که از سال ۱۹۹۳ تا کنون ۴۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری در این زمینه جذب کرده است.

دومین منابع بزرگ اورانیوم، کروم، روی و سرب، سومین منابع منگنز و چهارمین ذخایر مس جهان در این کشور قرار دارد. قزاقستان جزء ده کشور اول دارنده معادن زغال سنگ، آهن، طلا و یازدهمین منبع نفت و گاز طبیعی جهان است.

منابع نفت و گاز این کشور بیشتر در غرب آن تمرکز دارد. وجود منابع نفتی موجب رشد اقتصادی بالا در این کشور بوده است.

با این حال وابستگی اقتصادی به روسیه و نوسانات ارزش روبل روسی در اثر تحریم های جهانی، اقتصاد قزاقستان را تحت تاثیر قرار داده است. لذا طبیعی می نماید که این کشور مسیرهایی که از وابستگی اقتصادی آن را به روسیه کاهش دهد و موجبات پیوستگی آن را به بازار جهانی فراهم آورد، مطلوب می بیند.

از این رو مسیر ترانزیتی چابهار به آسیای میانه با ایجاد این تنوع می تواند برای قزاقستان جذاب باشد.

از سویی بسیاری از مراکز جمعیتی این کشور نظیر شهر آلماتی با یک و نیم میلیون جمعیت، در حاشیه جنوبی این کشور واقع شده اند که بر جذابیت این طرح برای آنها می افزاید. پیوستن به این طرح می تواند تجارت با هند، آسیای دور و غرب را برای قزاقستان تضمین نموده و امکان صادرات محصولات و مواد معدنی را بدون نیاز به روسیه برای آن فراهم نماید.

از جمیع آنچه در بالا گفته شد چنین بر می آید که اگر به کشورهای آسیای میانه فارغ از مرزهایشان بنگریم، کلی بزرگ با اشتراکات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی فراوان قابل مشاهده است که نیازمند قابله ای است که در زایشی دوباره بند ناف آنها را از روسیه ببرد و آنها را که همگی در خشکی گرفتار آمده اند با جهان پیوند دهد.

۴- بازیگری به نام هند:

در این بازی بزرگ، هندوستان بازیگری بسیار جدی و پر اهمیت است. بندر چابهار و مسیر ترانزیتی مرتبط با آن برای هند بسیار حائز اهمیت است.

هندوستان کشوری بزرگ و بسیار پرجمعیت با اقتصادی به سرعت در حال رشد است. هند برای تامین اشتغال و معاش این جمعیت بزرگ در رقابت پر تنش جهانی به دنبال بازارهای بکر و جدید است و تلاش خواهد کرد این بازارهای جدید را از چنگ رقیب قدرتمند خود، چین، برباید.

آسیای میانه و افغانستان برای هند یک هدف بسیار جذاب است، چراکه هم جمعیت بسیاری در خود جای داده است و هم منابع غنی انرژی و معدنی دارد که صنعت رو به رشد این کشور به شدت به آن تشنه است. از سویی این منطقه از نظر جغرافیایی به هند نزدیک است.

با این حال در این بازی، هندوستان مرز مشترکی میان خود و کشورهای آسیای میانه نمی بیند و پاکستان، رقیب و دشمن دیرینه خود و منطقه مورد مناقشه کشمیر را حائلی میان خود و افغانستان و آسیای میانه می بیند.

از منظر منافع ملی هندوستان متحدی ذاتی برای ایران است، چرا که می توان پاکستان را با رفتارهای فرقه گرایانه اش و سیاست هایی که در افغانستان دنبال می کند، حداقل رقیب مشترک این دو کشور برشمرد.

هم ایران و هم هندوستان، ثبات سیاسی و توسعه افغانستان را در راستای منافع ملی خود ارزیابی می کنند و این همگونی منافع، هم افزایی تلاش ها برای آبادانی افغانستان را توجیه می کند. این تلاش ها با منافع ایالات متحده آمریکا نیز هم جهت است.

با این حال پاکستان از آنجا که دست خود را برای پشتیبانی توسعه و آبادانی افغانستان خالی می بیند و نمی تواند نقش چشمگیری در این زمینه برای خود قائل باشد، ترجیح می دهد با حمایت از گروه های شورشی و طالبان، نفوذ سیاسی خود را در افغانستان حفظ نماید.

در این رقابت جهانی، چین در حال اجرای پروژه بلند پروازانه جاده ابریشم است که هند از آن بهره چندانی نخواهد داشت و عبور بخشی از آن از منطقه مورد مناقشه میان هند و پاکستان مورد اعتراض هند است. اجرای این پروژه با همکاری هندوستان دست بالا را برای دستیابی به آسیای میانه به این کشور خواهد بخشید.

پاکستان علاقمند به توسعه بندر گوادر در نزدیکی ایران است، اما از بسیاری جهات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی چابهار موقعیت بسیار برتری دارد که نیازمند درک سریع فرصت و بهره برداری از آن است.

شایان گفتن است، توسعه بندر چابهار آنگونه که متصور است، بی گمان با ایجاد برتری غیر قابل جبران در منطقه و استقرار دفاتر منطقه ای بازرگانان و شرکت های بزرگ، بازار پاکستان را نیز تحت تاثیر خود خواهد گرفت.

 

 

۵- تجارت با آسیای دور:

در شرق دور و حاشیه اقیانوس هند کشورهای بسیاری در قامت کانون های تولیدی ایستاده اند که هم بازارهای جدیدی می جویند و هم مسیرهای تازه و ارزان دسترسی به آن بازارها را و بی وقفه به دنبال مواد اولیه و انرژی ارزان و در دسترس می گردند. کشورهای ژاپن، کره جنوبی، مالزی، سنگاپور، تایلند، اندونزی، استرالیا و اقتصاد بزرگ چین را می توان در این قاب گنجاند.

در صورت توسعه این بندر، بی گمان یکی از کاربران بزرگ آن اقتصاد و صنعت چین خواهد بود، چرا که حمل و نقل دریایی امکان جابجایی حجم بسیاری از کالا را با هزینه های بسیار کمتر از جابجایی زمینی و ریلی فراهم می کند و برای بازرگانان مقرون به صرفه تر خواهد بود که کالای خود را از طریق دریا به نزدیک ترین مکان به مصرف کنندگان نهایی برسانند و از آنجا از راه های زمینی و ترجیحاً ریلی جابجا کنند.

با این دیدگاه بندر استراتژیک چابهار در آینده نقش یک ترمینال اصلی تبادل کالا و مواد اولیه تولید را میان ایران و آسیای میانه از یک سو و کشورهای تولید کننده آسیای دور از سوی دیگر ایفا خواهد نمود.

با نگاهی به استعداد ذاتی این بندر و بهره برداری مناسب از آن، می شود آینده بنادر جنوبی خلیج فارس را در حاشیه تجارت منطقه ای و جهانی و نه در متن آن دید.

این همکاری اقتصادی چنان محوریتی به ایران می بخشد که از سوی هیچ قدرت جهانی قابل چشمپوشی نخواهد بود. به گونه ای که هرگونه آسیب به این محور، موجب ضربات غیر قابل انکار و تحملی به سایر بازیگران این بازی خواهد شد. با این حال اساس شکل گیری چنین محوری نیازمند تعامل مثبت با جهان و جلب پشتیبانی جهانی و برون رفت از انزوای ایران است.

۶- نقش جهان غرب در این معادله:

سیستم سیاسی و اقتصادی غرب، خصوصاً اروپا، روسیه را چونان رقیبی جدی و نه چندان خوشایند در مرزهای شرقی خود می بیند.

اروپا و جهان غرب تمایل دارد دامنه اقتصادی خود را هر چه بیشتر تا مرزهای روسیه و حتی خود روسیه بگستراند. کریدور چابهار به آسیای میانه فضایی مهیا می کند تا کشورهای آسیای میانه با یافتن مسیرهای جدید برای تجارت و رفع انحصار از روسیه، از نفوذ این قدرت جهانی بر خود بکاهند و راه برای ورود فناوری و دانش اروپایی به این کشورها باز گردد.

این همان چیزی است که شاید اروپا و غرب علاوه بر مزایای اقتصادی طالب آن باشد و می تواند برای ایران به عنوان بازیگری مستقل در جهان فرصت های سیاسی و اقتصادی بسیار در ارتباط با اروپا ایجاد کند.

روسیه در مناسبات جهانی هیچگاه متحد قابل اتکایی برای ایران نبوده و همواره از ایران به عنوان یک برگ برنده بازی در روابط خود با جهان غرب استفاده کرده است.

شاید زمان آن است که ایران نیز جایگاه مستقل و منافع ملی خود را باز یابد و در صحنه جهانی بازی کند و گاهی هم روسیه در حاشیه بازی منافع ملی ایران قرار گیرد.

همکاری ایران و اروپا در آسیای میانه می تواند نقش و جایگاه ایران را به عنوان یک بازیگر اصلی منطقه ای و جهانی به شدت ارتقا بخشد.

 

۷- مزیت توسعه صنعت ترانزیت دریایی، ریلی و هوایی برای ایران:

توسعه بندر چابهار، آنگونه که شرح آن رفت، این بندر را به یک هاب اصلی تجاری در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا تبدیل خواهد نمود. زیرساخت عظیم بندرگاهی که برای این بندر متصور است و مرکزیت چشمگیر آن، این مزیت را ایجاد می کند که به بستر رشد صنعت کشتی رانی ایران تبدیل گردد و با سرمایه گذاری بر این صنعت، کشتی رانی و خطوط حمل و نقل دریایی ایران به یکی از بزرگترین نمونه های این صنعت در جهان بدل شود. این زیرساخت قادر خواهد بود علاوه بر ایجاد سود سرشار اقتصادی در تجارت جهانی، جایگاهی ویژه در ترابری بین المللی به ایران ببخشد که برای ایران مزیتی راهبردی به حساب خواهد آمد.

اکنون یکی از ضعف های ساختاری اقتصاد ایران توسعه نیافتگی شبکه حمل و نقل ریلی در کشور است. ایجاد خط آهن چابهار به آسیای میانه، با نگاه به سودآوری این خط و نقش بین المللی آن علاوه بر درآمدزایی برای شرکت های حمل و نقل ریلی و تاثیر شگرف بر توسعه شرق کشور، می تواند موتور محرک توسعه شبکه ریلی در سایر نقاط ایران باشد.

در توسعه این خط ریلی علاوه بر انتقال بار، جابجایی افراد جایگاه بسیار مهمی دارد. جریان سیال، ایمن، سریع و ارزان نیروی انسانی نقشی بی بدیل در توسعه ایفا می کند. از این رو سیستم پر سرعت حمل و نقل ریلی متناسب و منطبق با آنچه در اروپا و ژاپن در حال سرویس است از ابتدا باید محور توسه این خط قرار گیرد. بسیار اهمیت دارد که جمعیت هدف این طرح شامل مردم آسیای میانه و افغانستان و همچنین مردم شرق ایران به سهولت و سرعت به این کانون تجاری و متعاقب آن گردشگری دسترسی و رفت و آمد داشته باشند. راه آهن پرسرعت این هدف را تامین خواهد کرد.

شکل گیری و رشد این کانون تجاری و گردشگری، تقاضا برای مسافرت هوایی به این شهر را در مقیاس جهانی به سرعت و شدت افزایش خواهد داد. موقعیت خاص ایران از نظر ترانزیت هوایی و استعداد عظیم تجاری این شهر، این امکان را فراهم می کند که سرمایه گذاری کلانی بر توسعه شرکت های حمل و نقل و مسافربری هوایی انجام پذیرد. چابهار به ترمینال و فرودگاه عظیم و پیشرفته ای نیازمند است که قادر باشد متناسب با جایگاه این بندر در آینده نه تنها بار مسافرت های هوایی آن را به دوش بکشد، بلکه نقشی مهم در ترانزیت هوایی میان شرق و غرب به عهده گیرد.

با این چشم انداز، این بندر یکی از عوامل کلیدی نوزایی شرکت های هواپیمایی ایرانی و ظهور و بروز آنها در تراز اول حمل و نقل هوایی جهان خواهد بود.

۸- ایجاد بستر توسعه صنعتی در شرق و جنوب شرقی ایران:

رشد و بالندگی صنعت علاوه بر زمینه قانونی مناسب به دسترسی خوب به بازارها و همچنین منابع و نهاده های تولید و مواد اولیه وابسته است. ایجاد این زیرساخت ترانزیتی شامل بندر تجاری فعال و راه آهن به آسیای میانه و شمال شرق ایران، شرایطی مناسب برای سرمایه گذاری های صنعتی و تولیدی در این منطقه فراهم می کند. بندر تجاری بزرگی که مد نظر است پتانسیلی عالی برای صادرات محصولات صنعتی ایجاد می کند. از سویی دیگر به همین دلیل تامین مواد اولیه تولید نیز به سهولت انجام می پذیرد.

بندر چابهار را می توان مکانی مناسب برای فعالیت مونتاژ نهایی محصولات مصرفی به شمار آورد. محصولاتی نظیر خودرو یا لوازم خانگی می تواند در این منطقه مونتاژ و به بازارها صادر گردد. با توسعه صنعت مونتاژ، با توجه به سابقه و بستر صنعتی موجود در کشور، صنعت ساخت قطعات منفصله نیز در قطب های صنعتی ایران گسترش یافته و تقویت می گردد.

همانگونه که پیشتر گفته شد، چند کشور آسیای میانه تولید کننده بزرگ پنبه در جهان هستند. این دلیلی است بر این موضوع که صنعت منسوجات و پوشاک می تواند در شرق کشور گسترش یابد و بندر چابهار نقش صادرات این محصول را به عهده گیرد. همچنین منابع غنی نفت و گاز این کشورها سرمایه گذاری بر صنایع پالایشگاهی و پتروشیمی را توجیه پذیر می کند.

به هر روی این موقعیت راهبردی می تواند در صورت ایجاد شرایط با ثبات سیاسی و اجتماعی، چون مغناطیسی قدرتمند به جذب سرمایه گذاری های مولد در شرق کشور و خصوصاً بندر چابهار بپردازد و آن را به بندر بزرگ تجاری و صنعتی غرب آسیا تبدیل کند.

 

۹- حل مساله امنیت در شرق و جنوب شرقی ایران:

دهه ها است که ایران با مساله امنیت در سرزمین های شرقی خود دست در گریبان است و همواره با نارضایتی اجتماعی مرزنشینان و فقر گسترده در این نواحی و شورش و ناآرامی حاصل از این فقر، بیکاری بخش بزرگی از جامعه و بحران قاچاق کالا و مواد مخدر از این مرزها درگیر بوده است و باندهای تبهکار بسیار امنیت عمومی را به خطر می اندازند.

تا کنون حاکمیت به جای رویکرد توسعه با ابزار سرکوب با مرزنشینان سخن گفته است و با ادامه سیکل معیوب خشونت در برابر خشونت و عدم سرمایه گداری مناسب در این مناطق، پیوسته به عمیق تر شدن بحران اجتماعی و امنیتی کمک کرده است.

توسعه بندر چابهار با تاثیر عمیق اقتصادی بر این منطقه و افزایش سریع اشتغال و رونق اقتصادی و درگیر کردن بومیان منطقه با پروسه توسعه و فعالیت های اقتصادی پس از آن، خواهد توانست با کاهش سطح نارضایتی عمومی و بحران های اجتماعی، به تدریج امنیتی پایدار برای شرق ایران به ارمغان آورد.

موفقیت این دیدگاه در گرو تعهد حاکمیت به توسعه انسانی در منطقه و رشد همزمان زیرساخت های اجتماعی نظیر چترهای حمایتی تامین اجتماعی، بهبود کیفیت آموزش و بهداشت و درمان است.

با توجه به ترکیب مذهبی این منطقه، دوری جستن از رویکرد فرقه گرایانه و تبعیض آمیز مذهبی کلید دستیابی به این هدف خواهد بود.

با بنیاد نهادن این ساختار اقتصادی قدرتمند، این مناطق چون سپری محکم امنیت ایران را در شرق تضمین خواهد نمود.

 

۱۰- ارتباط توسعه افغانستان با امنیت در مرزهای شرقی ایران:

یکی از اصلی ترین کانون های بحران و ناامنی در شرق ایران کشور افغانستان است که پیامد سالها جنگ و بی ثباتی به کانونی برای ایجاد و صدور نا امنی تبدیل گشته است. فقر و توسعه نیافتگی این کشور فضا را برای نفوذ و گسترش افراط گرایی در آن هرچه بازتر می کند و طبیعی است با گسترش تروریسم و تولید مواد مخدر در همسایگی ما، امنیت ایران مستقیماً مورد تهدید قرار می گیرد.

تا زمانی که فقر گسترده در این کشور وجود دارد، دستیابی به امنیت در آن رویایی بیش نیست. لذا می توان استنباط کرد که مهم ترین میوه درخت توسعه در افغانستان امنیت خواهد بود که ایران نیز بی واسطه از آن بهره خواهد برد و خواهد توانست به جای دست و پنجه نرم کردن با مساله پناه جویان و قاچاق مواد مخدر، توان خود را صرف بهره برداری از همکاری اقتصادی با افغانستان نماید.

یک افغانستان آباد در بلند مدت یک شریک تجاری مهم و یک متحد راهبردی برای ایران خواهد بود.

۱۱- توسعه نفوذ منطقه ای ایران در حوزه تمدنی ایران:

کشورهای آسیای میانه و افغانستان را می توان بخشی مهم از حوزه تمدنی ایران دانست. تاریخ کهن این کشورها با تاریخ و فرهنگ ایران گره خورده است و زبان پارسی، زبان بسیاری از ساکنین این سرزمین ها است. بسیاری از شهرهای این کشورها از پایه های تمدن ایران زمین به شمار می آیند.

توسعه بندر چابهار و کریدور ارتباطی آن به افغانستان و آسیای میانه، نه تنها دروازه های تجارت و سرمایه گذاری را بر این کشورها می گشاید، بلکه به گونه ای موجب به هم پیوستگی دوباره این حوزه تمدنی با چسبی اقتصادی می شود.

این کار با افزایش قدرت نرم ایران، نفوذ و تاثیرگذاری آن بر کشورهای آسیای میانه و افغانستان را به شدت افزایش می دهد و پرستیژ و موقعیت بین المللی ایران را به شکل چشمگیری ارتقا می بخشد.

ایران با این طرح و با استفاده از مزیت های اقتصادی اش، بخشی از موقعیت سیاسی و بین المللی از دست رفته خود را باز می یابد و به جای دنباله روی از سیاست های روسیه در معادلات جهانی، به عنوان یک بازیگر قدرتمند و مستقل و رقیبی جدی در برابر روسیه در آسیای میانه قد علم می کند.

پس از بنیان نهادن، این پل ارتباطی موثر از سوی جهانیان غیر قابل انکار و چشمپوشی خواهد بود.

جهان به ایران به عنوان شریک و همکاری قابل اتکا و اعتماد در دنیای امروز نیازمند است و ملت ایران نیز مشتاق آن است که محترمانه در جهان، در صلح و آرامش نقشی مقتدرانه ایفا کند.

مقدمه

ایران امروز بیمار و نزار، راه های برون رفت خویش از بحران هایش را می جوید. بی هیچ گمان تصمیم هایی سخت لازم است و اندیشه هایی شگرف تا راه برون رفت از مخمصه باز گردد و ایرانی آنگونه از نو بنا شود که شایسته موجودیت این سرزمین کهن است.

بر ماست که در این زمانه پر آشوب، تصویری از آنچه می تواند باشد ترسیم کنیم و اهدافی برای زایشی دوباره برنشانیم.

ایران از دیرباز به مقتضای جغرافیای سیاسی و اجتماعی خود، نقشی کم نظیر در تجارت جهان میان شرق و غرب ایفا نموده است و لاجرم موقعیت تجاری خاص ایران را می توان یکی از مهم ترین مزایای توسعه اقتصادی ایران دانست که می شود فارغ از هر چه گاز و نفت، آن را بستر رشد و تعالی اقتصادی این سرزمین در آینده قرار داد.

ایران با در اختیار داشتن بیش از ۱۲۰۰ کیلومتر مرز آبی در شمال خلیج پارس و دریای عمان موقعیتی راهبردی از منظر تجارت و حمل و نقل دریایی داراست و حداقل چهار بندر راهبردی و فوق راهبردی را برای آن می توان برشمرد.

بندر چابهار با قرار گیری بر دهانه دریای عمان و نسبت راهبردیش با آسیای میانه، دروازه ای طلایی به سوی شرق دور و اقیانوس هند برای تجارت به روی ایران می گشاید. با نگاهی اجمالی به منطقه آسیای میانه و افغانستان می توان جمعیتی در حدود یکصد میلیون نفر را در این شش کشور یافت که بسترهایی برای توسعه پایدار را آرزو می کنند.

بنا به دلایل متعدد امنیتی، جغرافیایی و سیاسی، ایران بهترین و مطمئن ترین مسیر برای دستیابی این کشورها به آب های آزاد و تجارت جهانی است که سرمایه گذاری بر این کریدور تجاری را توجیه پذیر می کند.

از سویی دیگر این کشورها با در اختیار داشتن پتانسیل های متنوع و منابع زیر زمینی سرشار و استعداد های چشمگیر کشاورزی، ظرفیت های قابل توجهی برای رشد و سرمایه گذاری را در خود انباشته اند که چون غولی خفته در انتظار باز شدن در چراغ جادو هستند و شاید بتوان اینگونه تصور کرد که در چراغ جادو همانا بندر چابهار ایران است.

از منظری دیگر، توسعه بندر چابهار و پذیرش آن از سوی اقتصاد جهانی به عنوان دروازه اصلی دسترسی به آسیای میانه، ناگزیر جمعیت قریب به دویست میلیونی پاکستان را نیز تحت تاثیر عملکرد اقتصادی خود خواهد گرفت و کفه رقابت را به سود ایران در رقابت منطقه ای سنگین خواهد کرد.

 

 

 

۱- راه آهن و جاده محور توسعه:

بی گمان آنچه چابهار را به چنین جایگاه درخشانی در آینده جغرافیای سیاسی و اقتصادی ایران می رساند، وجود مسیر دسترسی مطلوب از این بندر راهبردی به سرزمین های شمال شرقی ایران است.

به این منظور توسعه راه آهن و آزاد راه شرقی ایران از مبدا چابهار به شمال خراسان و انشعابات آن به افغانستان و ترکمنستان باید محور طرح توسعه بندر چابهار قرار گیرد و می تواند به یکی از مهمترین اولویت های توسعه کشور تبدیل گردد. این طرح از نظر ارزشمندی و اثرگذاری بر لایه های گوناگون اجتماعی و رونق بخشی و تنوع دادن به اقتصاد کشور، هیچ کمبودی نسبت به طرح های توسعه میادین نفت و گاز ندارد.

توسعه زیرساخت های ریلی و جاده ای این طرح، در دراز مدت از چنان جاذبه اقتصادی برخوردار است که می تواند بستر همکاری موثر میان کشورهای ذینفع و جذب سرمایه گذاری های کلان بین المللی گردد.

جذب چنین سرمایه هایی طی فرآیند توسعه طرح به افزایش اشتغال در کشور کمک شایانی خواهد کرد.

۲- تاثیر عمیق اقتصادی بر مناطق شرقی ایران:

توسعه این پروژه و ایجاد کریدور ترانزیتی شمال- جنوب در شرق ایران که عموماً مناطق کمتر توسعه یافته ای را شامل می شود، می تواند منجر به شکوفایی و تحول بزرگ اقتصادی و اجتماعی در این مناطق گردد.

حدود یازده میلیون از جمعیت ایران در مناطق شرقی کشور شامل استان های سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، رضوی و شمالی زندگی می کنند که به دلیل عدم ایجاد بسترهای لازم و شرایط سخت اقلیمی در بسیاری از این مناطق، از فقر نسبی در مقایسه با سایر نقاط کشور در رنجند.

از سویی دیگر این کریدور، با تاثیرگذاری بر کانون های جمعیتی این استان ها که از اقتصاد به نسبت پویایی برخوردارند، با تکیه بر استعدادهای ذاتی آنها چون گردشگری یا کشاورزی و صنعت و تجارت، شکوفایی دو چندانی به اقتصاد آنها خواهد بخشید.

این مسیر ترانزیتی با حرکت خود از جنوب به شمال، مراکز جمعیتی بسیاری نظیر ایرانشهر، زاهدان، زابل، بیرجند، کاشمر، سبزوار، نیشابور، مشهد، قوچان، بجنورد و بسیاری از شهرها و روستاهای دیگر را به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر قرار می دهد.

ایجاد این زیر ساخت با تقویت مزیت های اقتصادی موجب افزایش انگیزه برای توسعه فعالیت های مولد و جذب سرمایه با رویکرد به صادرات می گردد.

از نگاهی دیگر با تسهیل جابجایی افراد و ترغیب سرمایه گذاری بر زیرساخت های اقامتی و رفاهی، انتظار می رود سبب ساز شکوفایی صنعت گردشگری در شرق ایران گردد.

جمیع آنچه گفته شد، چشم اندازی روشن از فقرزدایی و توسعه اشتغال و شکوفایی اقتصادی در شرق ایران با گسترش این زیرساخت حیاتی را نوید می دهد. این کار یکی از استوارترین گام ها در راستای تمرکز زدایی و آمایش سرزمینی خواهد بود.

 

۳- بازی برد-برد در زمین کشورهای آسیای میانه و افغانستان:

بیش و کم شش کشور به جز ایران برای دستیابی به تجارت جهانی از این طرح بهره خواهند برد. شش کشوری که می توانند با تکیه بر این پروژه به همراه ایران، ساز و کار یک همکاری چند ملیتی را شکل دهند.

این کشورها که عبارتند از افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان در مجموع جمعیتی حدود یکصد میلیون نفر را در خود جای داده اند و یک وجه مشترک همه آنها این است که برای تجارت با جهان به آبهای آزاد راه ندارند. به عبارتی همه آنها در خشکی محصورند.

بسیاری از این کشورها منابع سرشاری در اختیار دارند که نیازمند سرمایه گذاری و توسعه تجارت است.

از میان این شش کشور افغانستان و ترکمنستان با ایران هم مرزند.

- افغانستان: این همسایه شرقی ایران چند دهه جنگ و ویرانی را پشت سر گذاشته است، از زیر ساخت هایش ویرانه ای به جای مانده و هنوز در تب خشونت می سوزد.

افغانستان بخشی مهم از حوزه تمدنی ایران است و صلح، ثبات و آبادانی آن تاثیری مستقیم بر منافع ملی ایران دارد. افغانستان امروز به شدت به توسعه و سرمایه گذاری تشنه است و مشتاق یافتن راه هایی است که فرآیند توسعه را در این کشور تسریع و تسهیل کند.

منابع معدنی این کشور بیش از یکهزار میلیارد دلار تخمین زده می شود که برای سرمایه گذاری و توسعه نیازمند راه های تجاری کارآمد و ایمن است. به همین منظور شهرهای مهم افغانستان نظیر لشگرگاه، قندهار و غزنی در جنوب و هرات و مزار شریف در شمال باید دستخوش توسعه و تحول گردند.

از نگاهی دیگر با وجود بحران های شدید آبی در ایران، توسعه کشاورزی در افغانستان می تواند از نظر راهبردی برای ایران بسیار حائز اهمیت باشد. به عبارتی با توجه به همجواری و وابستگی این کشور به مسیرهای ارتباطی و با دید پیوستگی اقتصادی حاصل از این موضوعات، افغانستان می تواند نقشی مهم در تامین امنیت غذایی ایران در آینده ایفا کند.

موضوع دیگر که نباید از نظر دور داشت، نوع روابط سیاسی میان افغانستان و همسایه جنوبی آن، پاکستان است.عملکرد منفی پاکستان در سیاست و امور داخلی افغانستان و حمایت سیستم اطلاعاتی پاکستان از شورشیان طالبان و اینکه این کشور در رقابت میان خود و هندوستان تلاش دارد دست هند را از توسعه افغانستان کوتاه کند، می تواند زمینه ساز رویکرد بهتری از سوی دولت افغانستان به مسیرهای ارتباطی با ایران گردد. این فرصتی است که هم اکنون ایران باید آن را غنیمت بشمارد.

مسیر ارتباطی بندر چابهار می تواند از دو نقطه شمالی و جنوبی به افغانستان وارد شود و در محور جنوبی با گذر از شهرهایی چون لشگرگاه، قندهار و غزنی و در نهایت کابل و محور شمالی با پوشش دادن شهرهایی چون هرات و مزار شریف و اتصال به کابل، از مرز شمالی افغانستان به کشور پارسی زبان تاجیکستان وارد گردد.

- ترکمنستان: این همسایه شمال شرقی، پیوستگی به درازنای تاریخ با ایران دارد. ترکمنستان کشوری ثروتمند با جمعیتی نه چندان زیاد است که محصور در خشکی است و به آبهای آزاد راه ندارد.

ترکمنستان از منابع غنی نفت و گاز بهره مند است و با تولید سالیانه حدود ۶۴ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی، یکی از از صادر کنندگان بزرگ گاز به شمار می آید، ضمن اینکه از صادر گنندگان فرآورده های نفتی است. این کشور با رشد اقتصادی ۱۱.۵ درصد در سال ۲۰۰۷ میلادی یکی از کشورهای با رشد سریع اقتصادی است.

ترکمنستان با کشتزارهای وسیع پنبه یکی از تولید کنندگان بزرگ این محصول در جهان به شمار می آید و دارای صنایع ریسندگی و بافندگی پیشرفته است. طبیعی است که به دلیل وجود این بستر اقتصادی توسعه صنعت نساجی در این کشور متصور است.

از جمیع آنچه گفته شد هویداست که این کشور به منظور توسعه پایدار، نیازمند دسترسی مطلوب و موثر به بازارهای جهانی است و رشد سرمایه گذاری در آن به سهولت دسترسی به آن و ارتباطش با بازارها و بازرگانی وابسته است. توسعه خط ترانزیتی چابهار به ترکمنستان علاوه بر زمینه سازی رشد اقتصادی این کشور، درآمدی پایدار از ترانزیت کالا و خدمات و افراد حاصل کشور ما نموده و می تواند بازاری نو برای محصولات صنعتی ایرانی در این کشور در حال توسعه بگشاید.

همچنین این به هم پیوستگی اقتصادی و وجود بستر مناسب تولید منسوجات در ترکمنستان می تواند سبب ساز تقویت صنعت پوشاک در ایران گردد.

- ازبکستان: آن سرزمینی است که بسیاری از یادگارهای ایران و خراسان کهن در آن بر جای مانده اند. سمرقند و بخارا دو شهر بزرگ و تاریخی این کشور، فارسی زبانند و به دیرینگی ایران تاریخ دارند.

این کشور پر جمعیت ترین کشور آسیای میانه است و حدود ۳۳ میلیون جمعیت را در خود جای داده است.

ازبکستان محل گذر جاده تاریخی ابریشم است که شهرهای کهن سمرقند، بخارا، خیوه، ترمذ و شهر سبز بر کناره آن جان گرفته اند.

این کشور هفتمین تولید کننده و پنجمین صادر کننده بزرگ پنبه در جهان است. همچنین با در اختیار داشتن منابع معدنی سرشار، ازبکستان هفتمین تولید کننده طلا، دهمین تولید کننده مس و هفتمین تولید کننده بزرگ اورانیوم است. تولید گاز این کشور نیز سالانه ۶۰ تا ۷۰ میلیارد متر مکعب است.

با همه آنچه گفته شد، ازبکستان نه تنها به آبهای آزاد راه ندارد، بلکه هیچیک از همسایگانش نیز با دریاهای آزاد هم مرز نیست.

به منظور دسترسی به مسیرهای ترانزیتی، ازبکستان قراردادی ۱۰ میلیارد دلاری با چین برای توسعه جاده ابریشم امضا کرده است. اما با این حال این قرارداد نیاز این کشور را به تجارت با سایر جهان ازطریق آبهای آزاد مرتفع نمی کند. از اینرو کریدور ترانزیتی چابهار آسیای میانه می تواند با ایجاد دسترسی مناسب میان این کشور و بسیاری از بازارها و قدرت های اقتصادی جهان نظیر شرق دور، هند و اروپا با مسیر ریلی و زمینی کوتاه تر، تشنگی این کشور به تجارت را سیراب کند.

از زاویه دیگر با توجه به مزیت ترانزیتی و جمعیت قابل توجه، ازبکستان می تواند بازاری مطلوب برای صادرات محصولات تجاری و صنعتی ایرانی باشد.

- تاجیکستان: این کشور فارسی زبان در شمال افغانستان با جمعیتی حدود هشت میلیون نفر، پیوندی عمیق با فرهنگ پارسی و ایران دارد.

این کشور بسیار مرتفع است و بخش های بزرگی از آن با رشته کوه های پامیر پوشیده شده است. بارندگی و آب فراوان دارد و ۶۰ درصد ذخیره آبی آسیای میانه از این سرزمین تامین می شود، به گونه ای که مجموع طول ۹۴۷ رودخانه تاجیکستان ۲۸۵۰۰ کیلومتر است.

از این رو این کشور مستعد صادرات آب و برق به سایر کشورهای همسایه است.

در شمال این کشور دشت فرغانه واقع است که قطبی کشاورزی در آن به شمار می آید.

سرزمین تاجیکستان از دیرباز بر مسیر کهن جاده ابریشم جا خوش کرده است. منابع عظیم گاز و نفت در جنوب غربی تاجیکستان در حوزه آمودریا وجود دارد و شرکت های چینی، فرانسوی و کانادایی برای توسعه این میدان با دولت این کشور همکاری می کنند. بر اساس برآورد این شرکت ها این منابع انرژی شامل ۳.۲۲ تریلیون متر مکعب گاز طبیعی و ۸.۵ میلیارد بشکه نفت است.

سرمایه گذاری و توسعه این پتانسیل ها نیازمند ایجاد زیرساخت های حمل و نقل و بازرگانی مناسب است.

کریدور چابهار آسیای میانه، با باز کردن این مسیر می تواند در شکوفایی اقتصادی تاجیکستان نیز نقش شایان توجهی ایفا کند.

بهره برداری از منابع سرشار نفت و گاز تاجیکستان و استفاده از این مسیر ترانزیت می تواند تاجیکستان را به یک تامین کننده عمده سوخت و فراورده های نفتی در منطقه تبدیل کند.

درآمد حاصل از آن نیز موجب رونق اقتصادی تاجیکستان و رشد بازرگانی در آن کشور خواهد شد که این مسیر ترانزیت تکیه گاه آن خواهد بود.

- قرقیزستان: این کشور کوچک کوهستانی آسیای میانه نزدیک به ۶ میلیون نفر جمعیت دارد، بسیار مرتفع است و دومین دریاچه بزرگ کوهستانی جهان در آن واقع شده است.

با وجود دارا بودن معادن زیر زمینی، عمده اقتصاد این کشور بر پایه داد و ستد منطقه ای مخصوصاً با باز صادرات محصولات چینی به سایر کشورهای آسیای میانه گردش می کند.

با این چشم انداز به نظر نمی رسد اتصال به آبهای آزاد اولویت چندانی برای این کشور داشته باشد. با این حال اتصال امتداد کریدور چابهار آسیای میانه به این کشور قادر خواهد بود داد و ستد قرقیزستان با بازارهای سنتی آن را تسهیل کند و ارتباطات تجاری آن را گسترش دهد. همچنین می تواند راه را برای حضور قدرت های نو ظهور اقتصادی نظیر هند در آن هموار سازد.

در شرایطی که سایه اقتصادی چین و روسیه بر قرقیزستان سنگینی می کند، این کشور منافع محدودی برای ایران خواهد داشت.

- قزاقستان: بزرگترین کشور محصور در خشکی و نهمین کشور پهناور جهان است که ۱۶.۶۰۰.۰۰۰ نفر جمعیت را در خود جای داده است. این کشور با چین و روسیه مرز مشترک طولانی دارد.

جمهوری قزاقستان بیشترین تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه را در میان جمهوری های تازه استقلال یافته شوروی سابق به خود اختصاص داده است و یکی از اعضای مهم سازمان همکاری شانگهای است.

اقتصاد قزاقستان تا حد زیادی به کشاورزی متکی است. اما این کشور منابع غنی زیرزمینی را در خود جای داده است به گونه ای که از سال ۱۹۹۳ تا کنون ۴۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری در این زمینه جذب کرده است.

دومین منابع بزرگ اورانیوم، کروم، روی و سرب، سومین منابع منگنز و چهارمین ذخایر مس جهان در این کشور قرار دارد. قزاقستان جزء ده کشور اول دارنده معادن زغال سنگ، آهن، طلا و یازدهمین منبع نفت و گاز طبیعی جهان است.

منابع نفت و گاز این کشور بیشتر در غرب آن تمرکز دارد. وجود منابع نفتی موجب رشد اقتصادی بالا در این کشور بوده است.

با این حال وابستگی اقتصادی به روسیه و نوسانات ارزش روبل روسی در اثر تحریم های جهانی، اقتصاد قزاقستان را تحت تاثیر قرار داده است. لذا طبیعی می نماید که این کشور مسیرهایی که از وابستگی اقتصادی آن را به روسیه کاهش دهد و موجبات پیوستگی آن را به بازار جهانی فراهم آورد، مطلوب می بیند.

از این رو مسیر ترانزیتی چابهار به آسیای میانه با ایجاد این تنوع می تواند برای قزاقستان جذاب باشد.

از سویی بسیاری از مراکز جمعیتی این کشور نظیر شهر آلماتی با یک و نیم میلیون جمعیت، در حاشیه جنوبی این کشور واقع شده اند که بر جذابیت این طرح برای آنها می افزاید. پیوستن به این طرح می تواند تجارت با هند، آسیای دور و غرب را برای قزاقستان تضمین نموده و امکان صادرات محصولات و مواد معدنی را بدون نیاز به روسیه برای آن فراهم نماید.

از جمیع آنچه در بالا گفته شد چنین بر می آید که اگر به کشورهای آسیای میانه فارغ از مرزهایشان بنگریم، کلی بزرگ با اشتراکات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی فراوان قابل مشاهده است که نیازمند قابله ای است که در زایشی دوباره بند ناف آنها را از روسیه ببرد و آنها را که همگی در خشکی گرفتار آمده اند با جهان پیوند دهد.

۴- بازیگری به نام هند:

در این بازی بزرگ، هندوستان بازیگری بسیار جدی و پر اهمیت است. بندر چابهار و مسیر ترانزیتی مرتبط با آن برای هند بسیار حائز اهمیت است.

هندوستان کشوری بزرگ و بسیار پرجمعیت با اقتصادی به سرعت در حال رشد است. هند برای تامین اشتغال و معاش این جمعیت بزرگ در رقابت پر تنش جهانی به دنبال بازارهای بکر و جدید است و تلاش خواهد کرد این بازارهای جدید را از چنگ رقیب قدرتمند خود، چین، برباید.

آسیای میانه و افغانستان برای هند یک هدف بسیار جذاب است، چراکه هم جمعیت بسیاری در خود جای داده است و هم منابع غنی انرژی و معدنی دارد که صنعت رو به رشد این کشور به شدت به آن تشنه است. از سویی این منطقه از نظر جغرافیایی به هند نزدیک است.

با این حال در این بازی، هندوستان مرز مشترکی میان خود و کشورهای آسیای میانه نمی بیند و پاکستان، رقیب و دشمن دیرینه خود و منطقه مورد مناقشه کشمیر را حائلی میان خود و افغانستان و آسیای میانه می بیند.

از منظر منافع ملی هندوستان متحدی ذاتی برای ایران است، چرا که می توان پاکستان را با رفتارهای فرقه گرایانه اش و سیاست هایی که در افغانستان دنبال می کند، حداقل رقیب مشترک این دو کشور برشمرد.

هم ایران و هم هندوستان، ثبات سیاسی و توسعه افغانستان را در راستای منافع ملی خود ارزیابی می کنند و این همگونی منافع، هم افزایی تلاش ها برای آبادانی افغانستان را توجیه می کند. این تلاش ها با منافع ایالات متحده آمریکا نیز هم جهت است.

با این حال پاکستان از آنجا که دست خود را برای پشتیبانی توسعه و آبادانی افغانستان خالی می بیند و نمی تواند نقش چشمگیری در این زمینه برای خود قائل باشد، ترجیح می دهد با حمایت از گروه های شورشی و طالبان، نفوذ سیاسی خود را در افغانستان حفظ نماید.

در این رقابت جهانی، چین در حال اجرای پروژه بلند پروازانه جاده ابریشم است که هند از آن بهره چندانی نخواهد داشت و عبور بخشی از آن از منطقه مورد مناقشه میان هند و پاکستان مورد اعتراض هند است. اجرای این پروژه با همکاری هندوستان دست بالا را برای دستیابی به آسیای میانه به این کشور خواهد بخشید.

پاکستان علاقمند به توسعه بندر گوادر در نزدیکی ایران است، اما از بسیاری جهات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی چابهار موقعیت بسیار برتری دارد که نیازمند درک سریع فرصت و بهره برداری از آن است.

شایان گفتن است، توسعه بندر چابهار آنگونه که متصور است، بی گمان با ایجاد برتری غیر قابل جبران در منطقه و استقرار دفاتر منطقه ای بازرگانان و شرکت های بزرگ، بازار پاکستان را نیز تحت تاثیر خود خواهد گرفت.

 

 

۵- تجارت با آسیای دور:

در شرق دور و حاشیه اقیانوس هند کشورهای بسیاری در قامت کانون های تولیدی ایستاده اند که هم بازارهای جدیدی می جویند و هم مسیرهای تازه و ارزان دسترسی به آن بازارها را و بی وقفه به دنبال مواد اولیه و انرژی ارزان و در دسترس می گردند. کشورهای ژاپن، کره جنوبی، مالزی، سنگاپور، تایلند، اندونزی، استرالیا و اقتصاد بزرگ چین را می توان در این قاب گنجاند.

در صورت توسعه این بندر، بی گمان یکی از کاربران بزرگ آن اقتصاد و صنعت چین خواهد بود، چرا که حمل و نقل دریایی امکان جابجایی حجم بسیاری از کالا را با هزینه های بسیار کمتر از جابجایی زمینی و ریلی فراهم می کند و برای بازرگانان مقرون به صرفه تر خواهد بود که کالای خود را از طریق دریا به نزدیک ترین مکان به مصرف کنندگان نهایی برسانند و از آنجا از راه های زمینی و ترجیحاً ریلی جابجا کنند.

با این دیدگاه بندر استراتژیک چابهار در آینده نقش یک ترمینال اصلی تبادل کالا و مواد اولیه تولید را میان ایران و آسیای میانه از یک سو و کشورهای تولید کننده آسیای دور از سوی دیگر ایفا خواهد نمود.

با نگاهی به استعداد ذاتی این بندر و بهره برداری مناسب از آن، می شود آینده بنادر جنوبی خلیج فارس را در حاشیه تجارت منطقه ای و جهانی و نه در متن آن دید.

این همکاری اقتصادی چنان محوریتی به ایران می بخشد که از سوی هیچ قدرت جهانی قابل چشمپوشی نخواهد بود. به گونه ای که هرگونه آسیب به این محور، موجب ضربات غیر قابل انکار و تحملی به سایر بازیگران این بازی خواهد شد. با این حال اساس شکل گیری چنین محوری نیازمند تعامل مثبت با جهان و جلب پشتیبانی جهانی و برون رفت از انزوای ایران است.

۶- نقش جهان غرب در این معادله:

سیستم سیاسی و اقتصادی غرب، خصوصاً اروپا، روسیه را چونان رقیبی جدی و نه چندان خوشایند در مرزهای شرقی خود می بیند.

اروپا و جهان غرب تمایل دارد دامنه اقتصادی خود را هر چه بیشتر تا مرزهای روسیه و حتی خود روسیه بگستراند. کریدور چابهار به آسیای میانه فضایی مهیا می کند تا کشورهای آسیای میانه با یافتن مسیرهای جدید برای تجارت و رفع انحصار از روسیه، از نفوذ این قدرت جهانی بر خود بکاهند و راه برای ورود فناوری و دانش اروپایی به این کشورها باز گردد.

این همان چیزی است که شاید اروپا و غرب علاوه بر مزایای اقتصادی طالب آن باشد و می تواند برای ایران به عنوان بازیگری مستقل در جهان فرصت های سیاسی و اقتصادی بسیار در ارتباط با اروپا ایجاد کند.

روسیه در مناسبات جهانی هیچگاه متحد قابل اتکایی برای ایران نبوده و همواره از ایران به عنوان یک برگ برنده بازی در روابط خود با جهان غرب استفاده کرده است.

شاید زمان آن است که ایران نیز جایگاه مستقل و منافع ملی خود را باز یابد و در صحنه جهانی بازی کند و گاهی هم روسیه در حاشیه بازی منافع ملی ایران قرار گیرد.

همکاری ایران و اروپا در آسیای میانه می تواند نقش و جایگاه ایران را به عنوان یک بازیگر اصلی منطقه ای و جهانی به شدت ارتقا بخشد.

 

۷- مزیت توسعه صنعت ترانزیت دریایی، ریلی و هوایی برای ایران:

توسعه بندر چابهار، آنگونه که شرح آن رفت، این بندر را به یک هاب اصلی تجاری در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا تبدیل خواهد نمود. زیرساخت عظیم بندرگاهی که برای این بندر متصور است و مرکزیت چشمگیر آن، این مزیت را ایجاد می کند که به بستر رشد صنعت کشتی رانی ایران تبدیل گردد و با سرمایه گذاری بر این صنعت، کشتی رانی و خطوط حمل و نقل دریایی ایران به یکی از بزرگترین نمونه های این صنعت در جهان بدل شود. این زیرساخت قادر خواهد بود علاوه بر ایجاد سود سرشار اقتصادی در تجارت جهانی، جایگاهی ویژه در ترابری بین المللی به ایران ببخشد که برای ایران مزیتی راهبردی به حساب خواهد آمد.

اکنون یکی از ضعف های ساختاری اقتصاد ایران توسعه نیافتگی شبکه حمل و نقل ریلی در کشور است. ایجاد خط آهن چابهار به آسیای میانه، با نگاه به سودآوری این خط و نقش بین المللی آن علاوه بر درآمدزایی برای شرکت های حمل و نقل ریلی و تاثیر شگرف بر توسعه شرق کشور، می تواند موتور محرک توسعه شبکه ریلی در سایر نقاط ایران باشد.

در توسعه این خط ریلی علاوه بر انتقال بار، جابجایی افراد جایگاه بسیار مهمی دارد. جریان سیال، ایمن، سریع و ارزان نیروی انسانی نقشی بی بدیل در توسعه ایفا می کند. از این رو سیستم پر سرعت حمل و نقل ریلی متناسب و منطبق با آنچه در اروپا و ژاپن در حال سرویس است از ابتدا باید محور توسه این خط قرار گیرد. بسیار اهمیت دارد که جمعیت هدف این طرح شامل مردم آسیای میانه و افغانستان و همچنین مردم شرق ایران به سهولت و سرعت به این کانون تجاری و متعاقب آن گردشگری دسترسی و رفت و آمد داشته باشند. راه آهن پرسرعت این هدف را تامین خواهد کرد.

شکل گیری و رشد این کانون تجاری و گردشگری، تقاضا برای مسافرت هوایی به این شهر را در مقیاس جهانی به سرعت و شدت افزایش خواهد داد. موقعیت خاص ایران از نظر ترانزیت هوایی و استعداد عظیم تجاری این شهر، این امکان را فراهم می کند که سرمایه گذاری کلانی بر توسعه شرکت های حمل و نقل و مسافربری هوایی انجام پذیرد. چابهار به ترمینال و فرودگاه عظیم و پیشرفته ای نیازمند است که قادر باشد متناسب با جایگاه این بندر در آینده نه تنها بار مسافرت های هوایی آن را به دوش بکشد، بلکه نقشی مهم در ترانزیت هوایی میان شرق و غرب به عهده گیرد.

با این چشم انداز، این بندر یکی از عوامل کلیدی نوزایی شرکت های هواپیمایی ایرانی و ظهور و بروز آنها در تراز اول حمل و نقل هوایی جهان خواهد بود.

۸- ایجاد بستر توسعه صنعتی در شرق و جنوب شرقی ایران:

رشد و بالندگی صنعت علاوه بر زمینه قانونی مناسب به دسترسی خوب به بازارها و همچنین منابع و نهاده های تولید و مواد اولیه وابسته است. ایجاد این زیرساخت ترانزیتی شامل بندر تجاری فعال و راه آهن به آسیای میانه و شمال شرق ایران، شرایطی مناسب برای سرمایه گذاری های صنعتی و تولیدی در این منطقه فراهم می کند. بندر تجاری بزرگی که مد نظر است پتانسیلی عالی برای صادرات محصولات صنعتی ایجاد می کند. از سویی دیگر به همین دلیل تامین مواد اولیه تولید نیز به سهولت انجام می پذیرد.

بندر چابهار را می توان مکانی مناسب برای فعالیت مونتاژ نهایی محصولات مصرفی به شمار آورد. محصولاتی نظیر خودرو یا لوازم خانگی می تواند در این منطقه مونتاژ و به بازارها صادر گردد. با توسعه صنعت مونتاژ، با توجه به سابقه و بستر صنعتی موجود در کشور، صنعت ساخت قطعات منفصله نیز در قطب های صنعتی ایران گسترش یافته و تقویت می گردد.

همانگونه که پیشتر گفته شد، چند کشور آسیای میانه تولید کننده بزرگ پنبه در جهان هستند. این دلیلی است بر این موضوع که صنعت منسوجات و پوشاک می تواند در شرق کشور گسترش یابد و بندر چابهار نقش صادرات این محصول را به عهده گیرد. همچنین منابع غنی نفت و گاز این کشورها سرمایه گذاری بر صنایع پالایشگاهی و پتروشیمی را توجیه پذیر می کند.

به هر روی این موقعیت راهبردی می تواند در صورت ایجاد شرایط با ثبات سیاسی و اجتماعی، چون مغناطیسی قدرتمند به جذب سرمایه گذاری های مولد در شرق کشور و خصوصاً بندر چابهار بپردازد و آن را به بندر بزرگ تجاری و صنعتی غرب آسیا تبدیل کند.

 

۹- حل مساله امنیت در شرق و جنوب شرقی ایران:

دهه ها است که ایران با مساله امنیت در سرزمین های شرقی خود دست در گریبان است و همواره با نارضایتی اجتماعی مرزنشینان و فقر گسترده در این نواحی و شورش و ناآرامی حاصل از این فقر، بیکاری بخش بزرگی از جامعه و بحران قاچاق کالا و مواد مخدر از این مرزها درگیر بوده است و باندهای تبهکار بسیار امنیت عمومی را به خطر می اندازند.

تا کنون حاکمیت به جای رویکرد توسعه با ابزار سرکوب با مرزنشینان سخن گفته است و با ادامه سیکل معیوب خشونت در برابر خشونت و عدم سرمایه گداری مناسب در این مناطق، پیوسته به عمیق تر شدن بحران اجتماعی و امنیتی کمک کرده است.

توسعه بندر چابهار با تاثیر عمیق اقتصادی بر این منطقه و افزایش سریع اشتغال و رونق اقتصادی و درگیر کردن بومیان منطقه با پروسه توسعه و فعالیت های اقتصادی پس از آن، خواهد توانست با کاهش سطح نارضایتی عمومی و بحران های اجتماعی، به تدریج امنیتی پایدار برای شرق ایران به ارمغان آورد.

موفقیت این دیدگاه در گرو تعهد حاکمیت به توسعه انسانی در منطقه و رشد همزمان زیرساخت های اجتماعی نظیر چترهای حمایتی تامین اجتماعی، بهبود کیفیت آموزش و بهداشت و درمان است.

با توجه به ترکیب مذهبی این منطقه، دوری جستن از رویکرد فرقه گرایانه و تبعیض آمیز مذهبی کلید دستیابی به این هدف خواهد بود.

با بنیاد نهادن این ساختار اقتصادی قدرتمند، این مناطق چون سپری محکم امنیت ایران را در شرق تضمین خواهد نمود.

 

۱۰- ارتباط توسعه افغانستان با امنیت در مرزهای شرقی ایران:

یکی از اصلی ترین کانون های بحران و ناامنی در شرق ایران کشور افغانستان است که پیامد سالها جنگ و بی ثباتی به کانونی برای ایجاد و صدور نا امنی تبدیل گشته است. فقر و توسعه نیافتگی این کشور فضا را برای نفوذ و گسترش افراط گرایی در آن هرچه بازتر می کند و طبیعی است با گسترش تروریسم و تولید مواد مخدر در همسایگی ما، امنیت ایران مستقیماً مورد تهدید قرار می گیرد.

تا زمانی که فقر گسترده در این کشور وجود دارد، دستیابی به امنیت در آن رویایی بیش نیست. لذا می توان استنباط کرد که مهم ترین میوه درخت توسعه در افغانستان امنیت خواهد بود که ایران نیز بی واسطه از آن بهره خواهد برد و خواهد توانست به جای دست و پنجه نرم کردن با مساله پناه جویان و قاچاق مواد مخدر، توان خود را صرف بهره برداری از همکاری اقتصادی با افغانستان نماید.

یک افغانستان آباد در بلند مدت یک شریک تجاری مهم و یک متحد راهبردی برای ایران خواهد بود.

۱۱- توسعه نفوذ منطقه ای ایران در حوزه تمدنی ایران:

کشورهای آسیای میانه و افغانستان را می توان بخشی مهم از حوزه تمدنی ایران دانست. تاریخ کهن این کشورها با تاریخ و فرهنگ ایران گره خورده است و زبان پارسی، زبان بسیاری از ساکنین این سرزمین ها است. بسیاری از شهرهای این کشورها از پایه های تمدن ایران زمین به شمار می آیند.

توسعه بندر چابهار و کریدور ارتباطی آن به افغانستان و آسیای میانه، نه تنها دروازه های تجارت و سرمایه گذاری را بر این کشورها می گشاید، بلکه به گونه ای موجب به هم پیوستگی دوباره این حوزه تمدنی با چسبی اقتصادی می شود.

این کار با افزایش قدرت نرم ایران، نفوذ و تاثیرگذاری آن بر کشورهای آسیای میانه و افغانستان را به شدت افزایش می دهد و پرستیژ و موقعیت بین المللی ایران را به شکل چشمگیری ارتقا می بخشد.

ایران با این طرح و با استفاده از مزیت های اقتصادی اش، بخشی از موقعیت سیاسی و بین المللی از دست رفته خود را باز می یابد و به جای دنباله روی از سیاست های روسیه در معادلات جهانی، به عنوان یک بازیگر قدرتمند و مستقل و رقیبی جدی در برابر روسیه در آسیای میانه قد علم می کند.

پس از بنیان نهادن، این پل ارتباطی موثر از سوی جهانیان غیر قابل انکار و چشمپوشی خواهد بود.

جهان به ایران به عنوان شریک و همکاری قابل اتکا و اعتماد در دنیای امروز نیازمند است و ملت ایران نیز مشتاق آن است که محترمانه در جهان، در صلح و آرامش نقشی مقتدرانه ایفا کند.

مقدمه

ایران امروز بیمار و نزار، راه های برون رفت خویش از بحران هایش را می جوید. بی هیچ گمان تصمیم هایی سخت لازم است و اندیشه هایی شگرف تا راه برون رفت از مخمصه باز گردد و ایرانی آنگونه از نو بنا شود که شایسته موجودیت این سرزمین کهن است.

بر ماست که در این زمانه پر آشوب، تصویری از آنچه می تواند باشد ترسیم کنیم و اهدافی برای زایشی دوباره برنشانیم.

ایران از دیرباز به مقتضای جغرافیای سیاسی و اجتماعی خود، نقشی کم نظیر در تجارت جهان میان شرق و غرب ایفا نموده است و لاجرم موقعیت تجاری خاص ایران را می توان یکی از مهم ترین مزایای توسعه اقتصادی ایران دانست که می شود فارغ از هر چه گاز و نفت، آن را بستر رشد و تعالی اقتصادی این سرزمین در آینده قرار داد.

ایران با در اختیار داشتن بیش از ۱۲۰۰ کیلومتر مرز آبی در شمال خلیج پارس و دریای عمان موقعیتی راهبردی از منظر تجارت و حمل و نقل دریایی داراست و حداقل چهار بندر راهبردی و فوق راهبردی را برای آن می توان برشمرد.

بندر چابهار با قرار گیری بر دهانه دریای عمان و نسبت راهبردیش با آسیای میانه، دروازه ای طلایی به سوی شرق دور و اقیانوس هند برای تجارت به روی ایران می گشاید. با نگاهی اجمالی به منطقه آسیای میانه و افغانستان می توان جمعیتی در حدود یکصد میلیون نفر را در این شش کشور یافت که بسترهایی برای توسعه پایدار را آرزو می کنند.

بنا به دلایل متعدد امنیتی، جغرافیایی و سیاسی، ایران بهترین و مطمئن ترین مسیر برای دستیابی این کشورها به آب های آزاد و تجارت جهانی است که سرمایه گذاری بر این کریدور تجاری را توجیه پذیر می کند.

از سویی دیگر این کشورها با در اختیار داشتن پتانسیل های متنوع و منابع زیر زمینی سرشار و استعداد های چشمگیر کشاورزی، ظرفیت های قابل توجهی برای رشد و سرمایه گذاری را در خود انباشته اند که چون غولی خفته در انتظار باز شدن در چراغ جادو هستند و شاید بتوان اینگونه تصور کرد که در چراغ جادو همانا بندر چابهار ایران است.

از منظری دیگر، توسعه بندر چابهار و پذیرش آن از سوی اقتصاد جهانی به عنوان دروازه اصلی دسترسی به آسیای میانه، ناگزیر جمعیت قریب به دویست میلیونی پاکستان را نیز تحت تاثیر عملکرد اقتصادی خود خواهد گرفت و کفه رقابت را به سود ایران در رقابت منطقه ای سنگین خواهد کرد.

 

 

 

۱- راه آهن و جاده محور توسعه:

بی گمان آنچه چابهار را به چنین جایگاه درخشانی در آینده جغرافیای سیاسی و اقتصادی ایران می رساند، وجود مسیر دسترسی مطلوب از این بندر راهبردی به سرزمین های شمال شرقی ایران است.

به این منظور توسعه راه آهن و آزاد راه شرقی ایران از مبدا چابهار به شمال خراسان و انشعابات آن به افغانستان و ترکمنستان باید محور طرح توسعه بندر چابهار قرار گیرد و می تواند به یکی از مهمترین اولویت های توسعه کشور تبدیل گردد. این طرح از نظر ارزشمندی و اثرگذاری بر لایه های گوناگون اجتماعی و رونق بخشی و تنوع دادن به اقتصاد کشور، هیچ کمبودی نسبت به طرح های توسعه میادین نفت و گاز ندارد.

توسعه زیرساخت های ریلی و جاده ای این طرح، در دراز مدت از چنان جاذبه اقتصادی برخوردار است که می تواند بستر همکاری موثر میان کشورهای ذینفع و جذب سرمایه گذاری های کلان بین المللی گردد.

جذب چنین سرمایه هایی طی فرآیند توسعه طرح به افزایش اشتغال در کشور کمک شایانی خواهد کرد.

۲- تاثیر عمیق اقتصادی بر مناطق شرقی ایران:

توسعه این پروژه و ایجاد کریدور ترانزیتی شمال- جنوب در شرق ایران که عموماً مناطق کمتر توسعه یافته ای را شامل می شود، می تواند منجر به شکوفایی و تحول بزرگ اقتصادی و اجتماعی در این مناطق گردد.

حدود یازده میلیون از جمعیت ایران در مناطق شرقی کشور شامل استان های سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، رضوی و شمالی زندگی می کنند که به دلیل عدم ایجاد بسترهای لازم و شرایط سخت اقلیمی در بسیاری از این مناطق، از فقر نسبی در مقایسه با سایر نقاط کشور در رنجند.

از سویی دیگر این کریدور، با تاثیرگذاری بر کانون های جمعیتی این استان ها که از اقتصاد به نسبت پویایی برخوردارند، با تکیه بر استعدادهای ذاتی آنها چون گردشگری یا کشاورزی و صنعت و تجارت، شکوفایی دو چندانی به اقتصاد آنها خواهد بخشید.

این مسیر ترانزیتی با حرکت خود از جنوب به شمال، مراکز جمعیتی بسیاری نظیر ایرانشهر، زاهدان، زابل، بیرجند، کاشمر، سبزوار، نیشابور، مشهد، قوچان، بجنورد و بسیاری از شهرها و روستاهای دیگر را به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر قرار می دهد.

ایجاد این زیر ساخت با تقویت مزیت های اقتصادی موجب افزایش انگیزه برای توسعه فعالیت های مولد و جذب سرمایه با رویکرد به صادرات می گردد.

از نگاهی دیگر با تسهیل جابجایی افراد و ترغیب سرمایه گذاری بر زیرساخت های اقامتی و رفاهی، انتظار می رود سبب ساز شکوفایی صنعت گردشگری در شرق ایران گردد.

جمیع آنچه گفته شد، چشم اندازی روشن از فقرزدایی و توسعه اشتغال و شکوفایی اقتصادی در شرق ایران با گسترش این زیرساخت حیاتی را نوید می دهد. این کار یکی از استوارترین گام ها در راستای تمرکز زدایی و آمایش سرزمینی خواهد بود.

 

۳- بازی برد-برد در زمین کشورهای آسیای میانه و افغانستان:

بیش و کم شش کشور به جز ایران برای دستیابی به تجارت جهانی از این طرح بهره خواهند برد. شش کشوری که می توانند با تکیه بر این پروژه به همراه ایران، ساز و کار یک همکاری چند ملیتی را شکل دهند.

این کشورها که عبارتند از افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و قزاقستان در مجموع جمعیتی حدود یکصد میلیون نفر را در خود جای داده اند و یک وجه مشترک همه آنها این است که برای تجارت با جهان به آبهای آزاد راه ندارند. به عبارتی همه آنها در خشکی محصورند.

بسیاری از این کشورها منابع سرشاری در اختیار دارند که نیازمند سرمایه گذاری و توسعه تجارت است.

از میان این شش کشور افغانستان و ترکمنستان با ایران هم مرزند.

- افغانستان: این همسایه شرقی ایران چند دهه جنگ و ویرانی را پشت سر گذاشته است، از زیر ساخت هایش ویرانه ای به جای مانده و هنوز در تب خشونت می سوزد.

افغانستان بخشی مهم از حوزه تمدنی ایران است و صلح، ثبات و آبادانی آن تاثیری مستقیم بر منافع ملی ایران دارد. افغانستان امروز به شدت به توسعه و سرمایه گذاری تشنه است و مشتاق یافتن راه هایی است که فرآیند توسعه را در این کشور تسریع و تسهیل کند.

منابع معدنی این کشور بیش از یکهزار میلیارد دلار تخمین زده می شود که برای سرمایه گذاری و توسعه نیازمند راه های تجاری کارآمد و ایمن است. به همین منظور شهرهای مهم افغانستان نظیر لشگرگاه، قندهار و غزنی در جنوب و هرات و مزار شریف در شمال باید دستخوش توسعه و تحول گردند.

از نگاهی دیگر با وجود بحران های شدید آبی در ایران، توسعه کشاورزی در افغانستان می تواند از نظر راهبردی برای ایران بسیار حائز اهمیت باشد. به عبارتی با توجه به همجواری و وابستگی این کشور به مسیرهای ارتباطی و با دید پیوستگی اقتصادی حاصل از این موضوعات، افغانستان می تواند نقشی مهم در تامین امنیت غذایی ایران در آینده ایفا کند.

موضوع دیگر که نباید از نظر دور داشت، نوع روابط سیاسی میان افغانستان و همسایه جنوبی آن، پاکستان است.عملکرد منفی پاکستان در سیاست و امور داخلی افغانستان و حمایت سیستم اطلاعاتی پاکستان از شورشیان طالبان و اینکه این کشور در رقابت میان خود و هندوستان تلاش دارد دست هند را از توسعه افغانستان کوتاه کند، می تواند زمینه ساز رویکرد بهتری از سوی دولت افغانستان به مسیرهای ارتباطی با ایران گردد. این فرصتی است که هم اکنون ایران باید آن را غنیمت بشمارد.

مسیر ارتباطی بندر چابهار می تواند از دو نقطه شمالی و جنوبی به افغانستان وارد شود و در محور جنوبی با گذر از شهرهایی چون لشگرگاه، قندهار و غزنی و در نهایت کابل و محور شمالی با پوشش دادن شهرهایی چون هرات و مزار شریف و اتصال به کابل، از مرز شمالی افغانستان به کشور پارسی زبان تاجیکستان وارد گردد.

- ترکمنستان: این همسایه شمال شرقی، پیوستگی به درازنای تاریخ با ایران دارد. ترکمنستان کشوری ثروتمند با جمعیتی نه چندان زیاد است که محصور در خشکی است و به آبهای آزاد راه ندارد.

ترکمنستان از منابع غنی نفت و گاز بهره مند است و با تولید سالیانه حدود ۶۴ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی، یکی از از صادر کنندگان بزرگ گاز به شمار می آید، ضمن اینکه از صادر گنندگان فرآورده های نفتی است. این کشور با رشد اقتصادی ۱۱.۵ درصد در سال ۲۰۰۷ میلادی یکی از کشورهای با رشد سریع اقتصادی است.

ترکمنستان با کشتزارهای وسیع پنبه یکی از تولید کنندگان بزرگ این محصول در جهان به شمار می آید و دارای صنایع ریسندگی و بافندگی پیشرفته است. طبیعی است که به دلیل وجود این بستر اقتصادی توسعه صنعت نساجی در این کشور متصور است.

از جمیع آنچه گفته شد هویداست که این کشور به منظور توسعه پایدار، نیازمند دسترسی مطلوب و موثر به بازارهای جهانی است و رشد سرمایه گذاری در آن به سهولت دسترسی به آن و ارتباطش با بازارها و بازرگانی وابسته است. توسعه خط ترانزیتی چابهار به ترکمنستان علاوه بر زمینه سازی رشد اقتصادی این کشور، درآمدی پایدار از ترانزیت کالا و خدمات و افراد حاصل کشور ما نموده و می تواند بازاری نو برای محصولات صنعتی ایرانی در این کشور در حال توسعه بگشاید.

همچنین این به هم پیوستگی اقتصادی و وجود بستر مناسب تولید منسوجات در ترکمنستان می تواند سبب ساز تقویت صنعت پوشاک در ایران گردد.

- ازبکستان: آن سرزمینی است که بسیاری از یادگارهای ایران و خراسان کهن در آن بر جای مانده اند. سمرقند و بخارا دو شهر بزرگ و تاریخی این کشور، فارسی زبانند و به دیرینگی ایران تاریخ دارند.

این کشور پر جمعیت ترین کشور آسیای میانه است و حدود ۳۳ میلیون جمعیت را در خود جای داده است.

ازبکستان محل گذر جاده تاریخی ابریشم است که شهرهای کهن سمرقند، بخارا، خیوه، ترمذ و شهر سبز بر کناره آن جان گرفته اند.

این کشور هفتمین تولید کننده و پنجمین صادر کننده بزرگ پنبه در جهان است. همچنین با در اختیار داشتن منابع معدنی سرشار، ازبکستان هفتمین تولید کننده طلا، دهمین تولید کننده مس و هفتمین تولید کننده بزرگ اورانیوم است. تولید گاز این کشور نیز سالانه ۶۰ تا ۷۰ میلیارد متر مکعب است.

با همه آنچه گفته شد، ازبکستان نه تنها به آبهای آزاد راه ندارد، بلکه هیچیک از همسایگانش نیز با دریاهای آزاد هم مرز نیست.

به منظور دسترسی به مسیرهای ترانزیتی، ازبکستان قراردادی ۱۰ میلیارد دلاری با چین برای توسعه جاده ابریشم امضا کرده است. اما با این حال این قرارداد نیاز این کشور را به تجارت با سایر جهان ازطریق آبهای آزاد مرتفع نمی کند. از اینرو کریدور ترانزیتی چابهار آسیای میانه می تواند با ایجاد دسترسی مناسب میان این کشور و بسیاری از بازارها و قدرت های اقتصادی جهان نظیر شرق دور، هند و اروپا با مسیر ریلی و زمینی کوتاه تر، تشنگی این کشور به تجارت را سیراب کند.

از زاویه دیگر با توجه به مزیت ترانزیتی و جمعیت قابل توجه، ازبکستان می تواند بازاری مطلوب برای صادرات محصولات تجاری و صنعتی ایرانی باشد.

- تاجیکستان: این کشور فارسی زبان در شمال افغانستان با جمعیتی حدود هشت میلیون نفر، پیوندی عمیق با فرهنگ پارسی و ایران دارد.

این کشور بسیار مرتفع است و بخش های بزرگی از آن با رشته کوه های پامیر پوشیده شده است. بارندگی و آب فراوان دارد و ۶۰ درصد ذخیره آبی آسیای میانه از این سرزمین تامین می شود، به گونه ای که مجموع طول ۹۴۷ رودخانه تاجیکستان ۲۸۵۰۰ کیلومتر است.

از این رو این کشور مستعد صادرات آب و برق به سایر کشورهای همسایه است.

در شمال این کشور دشت فرغانه واقع است که قطبی کشاورزی در آن به شمار می آید.

سرزمین تاجیکستان از دیرباز بر مسیر کهن جاده ابریشم جا خوش کرده است. منابع عظیم گاز و نفت در جنوب غربی تاجیکستان در حوزه آمودریا وجود دارد و شرکت های چینی، فرانسوی و کانادایی برای توسعه این میدان با دولت این کشور همکاری می کنند. بر اساس برآورد این شرکت ها این منابع انرژی شامل ۳.۲۲ تریلیون متر مکعب گاز طبیعی و ۸.۵ میلیارد بشکه نفت است.

سرمایه گذاری و توسعه این پتانسیل ها نیازمند ایجاد زیرساخت های حمل و نقل و بازرگانی مناسب است.

کریدور چابهار آسیای میانه، با باز کردن این مسیر می تواند در شکوفایی اقتصادی تاجیکستان نیز نقش شایان توجهی ایفا کند.

بهره برداری از منابع سرشار نفت و گاز تاجیکستان و استفاده از این مسیر ترانزیت می تواند تاجیکستان را به یک تامین کننده عمده سوخت و فراورده های نفتی در منطقه تبدیل کند.

درآمد حاصل از آن نیز موجب رونق اقتصادی تاجیکستان و رشد بازرگانی در آن کشور خواهد شد که این مسیر ترانزیت تکیه گاه آن خواهد بود.

- قرقیزستان: این کشور کوچک کوهستانی آسیای میانه نزدیک به ۶ میلیون نفر جمعیت دارد، بسیار مرتفع است و دومین دریاچه بزرگ کوهستانی جهان در آن واقع شده است.

با وجود دارا بودن معادن زیر زمینی، عمده اقتصاد این کشور بر پایه داد و ستد منطقه ای مخصوصاً با باز صادرات محصولات چینی به سایر کشورهای آسیای میانه گردش می کند.

با این چشم انداز به نظر نمی رسد اتصال به آبهای آزاد اولویت چندانی برای این کشور داشته باشد. با این حال اتصال امتداد کریدور چابهار آسیای میانه به این کشور قادر خواهد بود داد و ستد قرقیزستان با بازارهای سنتی آن را تسهیل کند و ارتباطات تجاری آن را گسترش دهد. همچنین می تواند راه را برای حضور قدرت های نو ظهور اقتصادی نظیر هند در آن هموار سازد.

در شرایطی که سایه اقتصادی چین و روسیه بر قرقیزستان سنگینی می کند، این کشور منافع محدودی برای ایران خواهد داشت.

- قزاقستان: بزرگترین کشور محصور در خشکی و نهمین کشور پهناور جهان است که ۱۶.۶۰۰.۰۰۰ نفر جمعیت را در خود جای داده است. این کشور با چین و روسیه مرز مشترک طولانی دارد.

جمهوری قزاقستان بیشترین تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه را در میان جمهوری های تازه استقلال یافته شوروی سابق به خود اختصاص داده است و یکی از اعضای مهم سازمان همکاری شانگهای است.

اقتصاد قزاقستان تا حد زیادی به کشاورزی متکی است. اما این کشور منابع غنی زیرزمینی را در خود جای داده است به گونه ای که از سال ۱۹۹۳ تا کنون ۴۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری در این زمینه جذب کرده است.

دومین منابع بزرگ اورانیوم، کروم، روی و سرب، سومین منابع منگنز و چهارمین ذخایر مس جهان در این کشور قرار دارد. قزاقستان جزء ده کشور اول دارنده معادن زغال سنگ، آهن، طلا و یازدهمین منبع نفت و گاز طبیعی جهان است.

منابع نفت و گاز این کشور بیشتر در غرب آن تمرکز دارد. وجود منابع نفتی موجب رشد اقتصادی بالا در این کشور بوده است.

با این حال وابستگی اقتصادی به روسیه و نوسانات ارزش روبل روسی در اثر تحریم های جهانی، اقتصاد قزاقستان را تحت تاثیر قرار داده است. لذا طبیعی می نماید که این کشور مسیرهایی که از وابستگی اقتصادی آن را به روسیه کاهش دهد و موجبات پیوستگی آن را به بازار جهانی فراهم آورد، مطلوب می بیند.

از این رو مسیر ترانزیتی چابهار به آسیای میانه با ایجاد این تنوع می تواند برای قزاقستان جذاب باشد.

از سویی بسیاری از مراکز جمعیتی این کشور نظیر شهر آلماتی با یک و نیم میلیون جمعیت، در حاشیه جنوبی این کشور واقع شده اند که بر جذابیت این طرح برای آنها می افزاید. پیوستن به این طرح می تواند تجارت با هند، آسیای دور و غرب را برای قزاقستان تضمین نموده و امکان صادرات محصولات و مواد معدنی را بدون نیاز به روسیه برای آن فراهم نماید.

از جمیع آنچه در بالا گفته شد چنین بر می آید که اگر به کشورهای آسیای میانه فارغ از مرزهایشان بنگریم، کلی بزرگ با اشتراکات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی فراوان قابل مشاهده است که نیازمند قابله ای است که در زایشی دوباره بند ناف آنها را از روسیه ببرد و آنها را که همگی در خشکی گرفتار آمده اند با جهان پیوند دهد.

۴- بازیگری به نام هند:

در این بازی بزرگ، هندوستان بازیگری بسیار جدی و پر اهمیت است. بندر چابهار و مسیر ترانزیتی مرتبط با آن برای هند بسیار حائز اهمیت است.

هندوستان کشوری بزرگ و بسیار پرجمعیت با اقتصادی به سرعت در حال رشد است. هند برای تامین اشتغال و معاش این جمعیت بزرگ در رقابت پر تنش جهانی به دنبال بازارهای بکر و جدید است و تلاش خواهد کرد این بازارهای جدید را از چنگ رقیب قدرتمند خود، چین، برباید.

آسیای میانه و افغانستان برای هند یک هدف بسیار جذاب است، چراکه هم جمعیت بسیاری در خود جای داده است و هم منابع غنی انرژی و معدنی دارد که صنعت رو به رشد این کشور به شدت به آن تشنه است. از سویی این منطقه از نظر جغرافیایی به هند نزدیک است.

با این حال در این بازی، هندوستان مرز مشترکی میان خود و کشورهای آسیای میانه نمی بیند و پاکستان، رقیب و دشمن دیرینه خود و منطقه مورد مناقشه کشمیر را حائلی میان خود و افغانستان و آسیای میانه می بیند.

از منظر منافع ملی هندوستان متحدی ذاتی برای ایران است، چرا که می توان پاکستان را با رفتارهای فرقه گرایانه اش و سیاست هایی که در افغانستان دنبال می کند، حداقل رقیب مشترک این دو کشور برشمرد.

هم ایران و هم هندوستان، ثبات سیاسی و توسعه افغانستان را در راستای منافع ملی خود ارزیابی می کنند و این همگونی منافع، هم افزایی تلاش ها برای آبادانی افغانستان را توجیه می کند. این تلاش ها با منافع ایالات متحده آمریکا نیز هم جهت است.

با این حال پاکستان از آنجا که دست خود را برای پشتیبانی توسعه و آبادانی افغانستان خالی می بیند و نمی تواند نقش چشمگیری در این زمینه برای خود قائل باشد، ترجیح می دهد با حمایت از گروه های شورشی و طالبان، نفوذ سیاسی خود را در افغانستان حفظ نماید.

در این رقابت جهانی، چین در حال اجرای پروژه بلند پروازانه جاده ابریشم است که هند از آن بهره چندانی نخواهد داشت و عبور بخشی از آن از منطقه مورد مناقشه میان هند و پاکستان مورد اعتراض هند است. اجرای این پروژه با همکاری هندوستان دست بالا را برای دستیابی به آسیای میانه به این کشور خواهد بخشید.

پاکستان علاقمند به توسعه بندر گوادر در نزدیکی ایران است، اما از بسیاری جهات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی چابهار موقعیت بسیار برتری دارد که نیازمند درک سریع فرصت و بهره برداری از آن است.

شایان گفتن است، توسعه بندر چابهار آنگونه که متصور است، بی گمان با ایجاد برتری غیر قابل جبران در منطقه و استقرار دفاتر منطقه ای بازرگانان و شرکت های بزرگ، بازار پاکستان را نیز تحت تاثیر خود خواهد گرفت.

 

 

۵- تجارت با آسیای دور:

در شرق دور و حاشیه اقیانوس هند کشورهای بسیاری در قامت کانون های تولیدی ایستاده اند که هم بازارهای جدیدی می جویند و هم مسیرهای تازه و ارزان دسترسی به آن بازارها را و بی وقفه به دنبال مواد اولیه و انرژی ارزان و در دسترس می گردند. کشورهای ژاپن، کره جنوبی، مالزی، سنگاپور، تایلند، اندونزی، استرالیا و اقتصاد بزرگ چین را می توان در این قاب گنجاند.

در صورت توسعه این بندر، بی گمان یکی از کاربران بزرگ آن اقتصاد و صنعت چین خواهد بود، چرا که حمل و نقل دریایی امکان جابجایی حجم بسیاری از کالا را با هزینه های بسیار کمتر از جابجایی زمینی و ریلی فراهم می کند و برای بازرگانان مقرون به صرفه تر خواهد بود که کالای خود را از طریق دریا به نزدیک ترین مکان به مصرف کنندگان نهایی برسانند و از آنجا از راه های زمینی و ترجیحاً ریلی جابجا کنند.

با این دیدگاه بندر استراتژیک چابهار در آینده نقش یک ترمینال اصلی تبادل کالا و مواد اولیه تولید را میان ایران و آسیای میانه از یک سو و کشورهای تولید کننده آسیای دور از سوی دیگر ایفا خواهد نمود.

با نگاهی به استعداد ذاتی این بندر و بهره برداری مناسب از آن، می شود آینده بنادر جنوبی خلیج فارس را در حاشیه تجارت منطقه ای و جهانی و نه در متن آن دید.

این همکاری اقتصادی چنان محوریتی به ایران می بخشد که از سوی هیچ قدرت جهانی قابل چشمپوشی نخواهد بود. به گونه ای که هرگونه آسیب به این محور، موجب ضربات غیر قابل انکار و تحملی به سایر بازیگران این بازی خواهد شد. با این حال اساس شکل گیری چنین محوری نیازمند تعامل مثبت با جهان و جلب پشتیبانی جهانی و برون رفت از انزوای ایران است.

۶- نقش جهان غرب در این معادله:

سیستم سیاسی و اقتصادی غرب، خصوصاً اروپا، روسیه را چونان رقیبی جدی و نه چندان خوشایند در مرزهای شرقی خود می بیند.

اروپا و جهان غرب تمایل دارد دامنه اقتصادی خود را هر چه بیشتر تا مرزهای روسیه و حتی خود روسیه بگستراند. کریدور چابهار به آسیای میانه فضایی مهیا می کند تا کشورهای آسیای میانه با یافتن مسیرهای جدید برای تجارت و رفع انحصار از روسیه، از نفوذ این قدرت جهانی بر خود بکاهند و راه برای ورود فناوری و دانش اروپایی به این کشورها باز گردد.

این همان چیزی است که شاید اروپا و غرب علاوه بر مزایای اقتصادی طالب آن باشد و می تواند برای ایران به عنوان بازیگری مستقل در جهان فرصت های سیاسی و اقتصادی بسیار در ارتباط با اروپا ایجاد کند.

روسیه در مناسبات جهانی هیچگاه متحد قابل اتکایی برای ایران نبوده و همواره از ایران به عنوان یک برگ برنده بازی در روابط خود با جهان غرب استفاده کرده است.

شاید زمان آن است که ایران نیز جایگاه مستقل و منافع ملی خود را باز یابد و در صحنه جهانی بازی کند و گاهی هم روسیه در حاشیه بازی منافع ملی ایران قرار گیرد.

همکاری ایران و اروپا در آسیای میانه می تواند نقش و جایگاه ایران را به عنوان یک بازیگر اصلی منطقه ای و جهانی به شدت ارتقا بخشد.

 

۷- مزیت توسعه صنعت ترانزیت دریایی، ریلی و هوایی برای ایران:

توسعه بندر چابهار، آنگونه که شرح آن رفت، این بندر را به یک هاب اصلی تجاری در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا تبدیل خواهد نمود. زیرساخت عظیم بندرگاهی که برای این بندر متصور است و مرکزیت چشمگیر آن، این مزیت را ایجاد می کند که به بستر رشد صنعت کشتی رانی ایران تبدیل گردد و با سرمایه گذاری بر این صنعت، کشتی رانی و خطوط حمل و نقل دریایی ایران به یکی از بزرگترین نمونه های این صنعت در جهان بدل شود. این زیرساخت قادر خواهد بود علاوه بر ایجاد سود سرشار اقتصادی در تجارت جهانی، جایگاهی ویژه در ترابری بین المللی به ایران ببخشد که برای ایران مزیتی راهبردی به حساب خواهد آمد.

اکنون یکی از ضعف های ساختاری اقتصاد ایران توسعه نیافتگی شبکه حمل و نقل ریلی در کشور است. ایجاد خط آهن چابهار به آسیای میانه، با نگاه به سودآوری این خط و نقش بین المللی آن علاوه بر درآمدزایی برای شرکت های حمل و نقل ریلی و تاثیر شگرف بر توسعه شرق کشور، می تواند موتور محرک توسعه شبکه ریلی در سایر نقاط ایران باشد.

در توسعه این خط ریلی علاوه بر انتقال بار، جابجایی افراد جایگاه بسیار مهمی دارد. جریان سیال، ایمن، سریع و ارزان نیروی انسانی نقشی بی بدیل در توسعه ایفا می کند. از این رو سیستم پر سرعت حمل و نقل ریلی متناسب و منطبق با آنچه در اروپا و ژاپن در حال سرویس است از ابتدا باید محور توسه این خط قرار گیرد. بسیار اهمیت دارد که جمعیت هدف این طرح شامل مردم آسیای میانه و افغانستان و همچنین مردم شرق ایران به سهولت و سرعت به این کانون تجاری و متعاقب آن گردشگری دسترسی و رفت و آمد داشته باشند. راه آهن پرسرعت این هدف را تامین خواهد کرد.

شکل گیری و رشد این کانون تجاری و گردشگری، تقاضا برای مسافرت هوایی به این شهر را در مقیاس جهانی به سرعت و شدت افزایش خواهد داد. موقعیت خاص ایران از نظر ترانزیت هوایی و استعداد عظیم تجاری این شهر، این امکان را فراهم می کند که سرمایه گذاری کلانی بر توسعه شرکت های حمل و نقل و مسافربری هوایی انجام پذیرد. چابهار به ترمینال و فرودگاه عظیم و پیشرفته ای نیازمند است که قادر باشد متناسب با جایگاه این بندر در آینده نه تنها بار مسافرت های هوایی آن را به دوش بکشد، بلکه نقشی مهم در ترانزیت هوایی میان شرق و غرب به عهده گیرد.

با این چشم انداز، این بندر یکی از عوامل کلیدی نوزایی شرکت های هواپیمایی ایرانی و ظهور و بروز آنها در تراز اول حمل و نقل هوایی جهان خواهد بود.

۸- ایجاد بستر توسعه صنعتی در شرق و جنوب شرقی ایران:

رشد و بالندگی صنعت علاوه بر زمینه قانونی مناسب به دسترسی خوب به بازارها و همچنین منابع و نهاده های تولید و مواد اولیه وابسته است. ایجاد این زیرساخت ترانزیتی شامل بندر تجاری فعال و راه آهن به آسیای میانه و شمال شرق ایران، شرایطی مناسب برای سرمایه گذاری های صنعتی و تولیدی در این منطقه فراهم می کند. بندر تجاری بزرگی که مد نظر است پتانسیلی عالی برای صادرات محصولات صنعتی ایجاد می کند. از سویی دیگر به همین دلیل تامین مواد اولیه تولید نیز به سهولت انجام می پذیرد.

بندر چابهار را می توان مکانی مناسب برای فعالیت مونتاژ نهایی محصولات مصرفی به شمار آورد. محصولاتی نظیر خودرو یا لوازم خانگی می تواند در این منطقه مونتاژ و به بازارها صادر گردد. با توسعه صنعت مونتاژ، با توجه به سابقه و بستر صنعتی موجود در کشور، صنعت ساخت قطعات منفصله نیز در قطب های صنعتی ایران گسترش یافته و تقویت می گردد.

همانگونه که پیشتر گفته شد، چند کشور آسیای میانه تولید کننده بزرگ پنبه در جهان هستند. این دلیلی است بر این موضوع که صنعت منسوجات و پوشاک می تواند در شرق کشور گسترش یابد و بندر چابهار نقش صادرات این محصول را به عهده گیرد. همچنین منابع غنی نفت و گاز این کشورها سرمایه گذاری بر صنایع پالایشگاهی و پتروشیمی را توجیه پذیر می کند.

به هر روی این موقعیت راهبردی می تواند در صورت ایجاد شرایط با ثبات سیاسی و اجتماعی، چون مغناطیسی قدرتمند به جذب سرمایه گذاری های مولد در شرق کشور و خصوصاً بندر چابهار بپردازد و آن را به بندر بزرگ تجاری و صنعتی غرب آسیا تبدیل کند.

 

۹- حل مساله امنیت در شرق و جنوب شرقی ایران:

دهه ها است که ایران با مساله امنیت در سرزمین های شرقی خود دست در گریبان است و همواره با نارضایتی اجتماعی مرزنشینان و فقر گسترده در این نواحی و شورش و ناآرامی حاصل از این فقر، بیکاری بخش بزرگی از جامعه و بحران قاچاق کالا و مواد مخدر از این مرزها درگیر بوده است و باندهای تبهکار بسیار امنیت عمومی را به خطر می اندازند.

تا کنون حاکمیت به جای رویکرد توسعه با ابزار سرکوب با مرزنشینان سخن گفته است و با ادامه سیکل معیوب خشونت در برابر خشونت و عدم سرمایه گداری مناسب در این مناطق، پیوسته به عمیق تر شدن بحران اجتماعی و امنیتی کمک کرده است.

توسعه بندر چابهار با تاثیر عمیق اقتصادی بر این منطقه و افزایش سریع اشتغال و رونق اقتصادی و درگیر کردن بومیان منطقه با پروسه توسعه و فعالیت های اقتصادی پس از آن، خواهد توانست با کاهش سطح نارضایتی عمومی و بحران های اجتماعی، به تدریج امنیتی پایدار برای شرق ایران به ارمغان آورد.

موفقیت این دیدگاه در گرو تعهد حاکمیت به توسعه انسانی در منطقه و رشد همزمان زیرساخت های اجتماعی نظیر چترهای حمایتی تامین اجتماعی، بهبود کیفیت آموزش و بهداشت و درمان است.

با توجه به ترکیب مذهبی این منطقه، دوری جستن از رویکرد فرقه گرایانه و تبعیض آمیز مذهبی کلید دستیابی به این هدف خواهد بود.

با بنیاد نهادن این ساختار اقتصادی قدرتمند، این مناطق چون سپری محکم امنیت ایران را در شرق تضمین خواهد نمود.

 

۱۰- ارتباط توسعه افغانستان با امنیت در مرزهای شرقی ایران:

یکی از اصلی ترین کانون های بحران و ناامنی در شرق ایران کشور افغانستان است که پیامد سالها جنگ و بی ثباتی به کانونی برای ایجاد و صدور نا امنی تبدیل گشته است. فقر و توسعه نیافتگی این کشور فضا را برای نفوذ و گسترش افراط گرایی در آن هرچه بازتر می کند و طبیعی است با گسترش تروریسم و تولید مواد مخدر در همسایگی ما، امنیت ایران مستقیماً مورد تهدید قرار می گیرد.

تا زمانی که فقر گسترده در این کشور وجود دارد، دستیابی به امنیت در آن رویایی بیش نیست. لذا می توان استنباط کرد که مهم ترین میوه درخت توسعه در افغانستان امنیت خواهد بود که ایران نیز بی واسطه از آن بهره خواهد برد و خواهد توانست به جای دست و پنجه نرم کردن با مساله پناه جویان و قاچاق مواد مخدر، توان خود را صرف بهره برداری از همکاری اقتصادی با افغانستان نماید.

یک افغانستان آباد در بلند مدت یک شریک تجاری مهم و یک متحد راهبردی برای ایران خواهد بود.

۱۱- توسعه نفوذ منطقه ای ایران در حوزه تمدنی ایران:

کشورهای آسیای میانه و افغانستان را می توان بخشی مهم از حوزه تمدنی ایران دانست. تاریخ کهن این کشورها با تاریخ و فرهنگ ایران گره خورده است و زبان پارسی، زبان بسیاری از ساکنین این سرزمین ها است. بسیاری از شهرهای این کشورها از پایه های تمدن ایران زمین به شمار می آیند.

توسعه بندر چابهار و کریدور ارتباطی آن به افغانستان و آسیای میانه، نه تنها دروازه های تجارت و سرمایه گذاری را بر این کشورها می گشاید، بلکه به گونه ای موجب به هم پیوستگی دوباره این حوزه تمدنی با چسبی اقتصادی می شود.

این کار با افزایش قدرت نرم ایران، نفوذ و تاثیرگذاری آن بر کشورهای آسیای میانه و افغانستان را به شدت افزایش می دهد و پرستیژ و موقعیت بین المللی ایران را به شکل چشمگیری ارتقا می بخشد.

ایران با این طرح و با استفاده از مزیت های اقتصادی اش، بخشی از موقعیت سیاسی و بین المللی از دست رفته خود را باز می یابد و به جای دنباله روی از سیاست های روسیه در معادلات جهانی، به عنوان یک بازیگر قدرتمند و مستقل و رقیبی جدی در برابر روسیه در آسیای میانه قد علم می کند.

پس از بنیان نهادن، این پل ارتباطی موثر از سوی جهانیان غیر قابل انکار و چشمپوشی خواهد بود.

جهان به ایران به عنوان شریک و همکاری قابل اتکا و اعتماد در دنیای امروز نیازمند است و ملت ایران نیز مشتاق آن است که محترمانه در جهان، در صلح و آرامش نقشی مقتدرانه ایفا کند.

کلید واژه ها: چابهار اقیانوس هند