یادداشتی از حسن شاکری دبیر شاخه جوانان شعبه تهران

خاتمه انحصار انگلیس بر صنعت نفت ایران

۰۵ شهریور ۱۳۹۷ | ۲۰:۳۶ کد : ۱۵۴ اخبار مهم مقالات و یادداشت ها
شروع صنعت نفت در ایران را همگان با قرارداد دارسی و امتیاز ۱۹۳۳ روایت میکنند و پس از آن امتیازات متعددی به بیگانگان داده شد. قرارداد کنسرسیوم که در سال ۱۳۳۳ میان ایران و شرکتهای بین المللی منعقد شد، تغییری به دنبال داشت که آن تغییر عبور از نظام امتیازات به سیستم های مشارکتی بود. اکتشاف و استخراج نفت در ایران به سال ۱۹۰۸ منجر به آن شد که انگلستان توجه جدی به این منبع بزرگ طبیعی کند و در ادامه، با خرید بخش عظیمی از سهام دارسی، به مهمترین سهامدار شرکت نفت ایران و انگلیس تبدیل شود.
خاتمه انحصار انگلیس بر صنعت نفت ایران

مقدمه

شروع صنعت نفت در ایران را همگان با قرارداد دارسی و امتیاز ۱۹۳۳ روایت میکنند و پس از آن امتیازات متعددی به بیگانگان داده شد. قرارداد کنسرسیوم که در سال ۱۳۳۳ میان ایران و شرکتهای بین المللی منعقد شد، تغییری به دنبال داشت که آن تغییر عبور از نظام امتیازات به سیستم های مشارکتی بود. اکتشاف و استخراج نفت در ایران به سال ۱۹۰۸ منجر به آن شد که انگلستان توجه جدی به این منبع بزرگ طبیعی کند و در ادامه، با خرید بخش عظیمی از سهام دارسی، به مهمترین سهامدار شرکت نفت ایران و انگلیس تبدیل شود.

قرارداد کنسرسیوم این انحصار را از انگلستان گرفت که میتوان آن را به نوعی افول انگلستان در سیاست ایران و قدرتیابی آمریکا قلمداد این قرار است که چرا در قرارداد جدید نفتی طیف زیادی از کشورها وجود داشتند.

زمینه های عقد قرارداد کنسرسیوم

کودتای ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲ را باید اقدام مشترک بریتانیا و آمریکا به منظور حفظ کارتل بین المللی نفت قلمداد کرد. نقشه کودتا در ۲۸ مرداد به اجرا در آمد. به هنگامی که اوباش زورخانه ای بازار هیاهو به راه انداخته بودند، زاهدی با فرماندهی ۳۲ تانک شرمن به سوی مرکز تهران حرکت کرد و مکانهای کلیدی را به محاصره درآورد. پس از سه ساعت درگیری با سه دستگاه تانک محافظ منزل مصدق و ایستگاه رادیو، فضل االله زاهدی را نخست وزیر قانونی و منصوب از جانب شاه اعلام کردند. در نهایت مصدق بازداشت شد و شاه به کشور برگشت. پس از سقوط دولت دکتر مصدق، در دولت زاهدی، بحرانهای اقتصادی که حاصل فشارهای اقتصادی ناشی از قطع جریان نفت و همچنین فشارهای سیاسی بود، زمینه های لازم را برای برقراری و استمرار روابط مجدد با بریتانیا فراهم آورد. بنابراین دولت کودتا تنها راه نجات را در حل مسئله نفت دید و درصدد برآمد تا با حل این مسئله به اوضاع اقتصادی دولت کودتا سروسامان دهد.

عقد قرارداد کنسرسیوم

کودتای ۲۸ مرداد اقدامی در جهت سرکوب دولت دکتر مصدق و حل مسئله نفت به نفع امپریالیستها بود. پس از سقوط دولت مصدق، روابط ایران با انگلستان از سر گرفته شد و راه برای توافق بر سر بحران نفت هموار شد. به اعتقاد زاهدی سرنوشت ایران به غرب گره خورده بود و در ادامه بین ماه های مرداد تا مهر ۱۳۳۲ سیاستمداران عالی رتبه انگلیسی و آمریکایی و رؤسای شرکتهای نفتی و واشنگتن با یکدیگر ملاقات کردند تا به راه حلی برای فعالیت نفتی خود در ایران و منطقه خاورمیانه دست یابند. پس از ماه ها بحث و بررسی، آمریکایی ها و انگلیسی ها بر سر ایجاد یک کنسرسیوم مشترک استخراج و پالایش نفت ایران به توافق رسیدند. در بهمن همان سال کارشناسان شرکتهای نفتی از مناطق نفت خیز ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه بازدید کردند و شرایط را برای شروع فعالیت، مثبت تشخیص دادند. همچنین از سوی آمریکا دو نفر از کارشناسان نفتی یعنی هوارد پیچ رئیس شرکت نفتی استاندارد نیوجرسی و هربرت هوور مشاور جان فاستر دالس وزیر امور خارجه در این رایزنی نقش فعالی ایفا کردند و همه این موارد منجر به پیشنهاد تأسیس یک کنسرسیوم نفتی به ایران شد. حکومت زاهدی نیز کمیسیونی متشکل از دکتر علی امینی وزیر دارایی، مرتضی قلی بیات مدیرعامل شرکت نفت و فتح الله نوری اسفندیاری عضو شورای عالی برنامه تشکیل داد و آمادگی خود را برای مذاکره با نمایندگان کنسرسیوم اروپایی-آمریکایی نفت اعلام داشتند. نتیجه مذاکرات طرفین که چندین ماه به طول انجامید، عقد قراردادی معروف به» قرارداد فروش نفت و گاز «بود که به قرارداد امینی-پیچ یا قرارداد کنسرسیوم معروف شد. مجلس شورای ملی در ۲۹ مهر ۱۳۳۳ قرارداد را با ۱۱۳ رأی موافق، ۵ رأی مخالف و یک رأی ممتنع تصویب کرد و مجلس سنا نیز آن را در ۶ آبان ۱۳۳۳ با ۴۱ رأی موافق در مقابل ۴ رأی مخالف و ۴ رأی ممتنع به تصویب رساند. ترکیب و سهم اعضای کنسرسیوم به گونه ای بود که شرکت نفت بریتانیا ۴۰ درصد، پنج شرکت آمریکایی شامل: استاندارد نیوجرسی، گلف، نفت تگزاس، استاندارد کالیفرنیا، سوکونی واکیوم هر یک ۸ درصد که جمع سهام آنها ۴۰ درصد شد. شرکت نفت فرانسه ۶ درصد و شرکت هلندی رویال داچ شل ۱۴ درصد را به خود اختصاص داده بودند. اما باید توجه داشت که شرکت نفت انگلیس و ایران دو پنجم از سهام شرکت رویال داچ شل را در اختیار داشت و از طرفی در شرکت نفت آمریکایی گلف اویل نیز سهم داشتند که در مجموع شرکت نفت ایران و انگلیس بزرگترین سهامدار کنسرسیوم محسوب میگردید.

شکست انحصار انگلیس بر صنعت نفت ایران

مسئله مهمی که در جریان قرارداد کنسرسیوم به وقوع پیوست، رفع انحصار نفت ایران از انگلستان و قدرتگیری آمریکا در ایران بود که تا انقلاب ۵۷ ادامه داشت. در ذیل به دلایل شکست انحصار انگلستان بر صنعت نفت ایران اشاره خواهیم کرد

۱- تنفر ایرانیان از استعمار انگلیس:

از مهمترین دلایل ورود شرکت های نفتی به ایران در جریان کنسرسیوم میتوان به

 

تنفر ایرانیان از انگلستان که در ذهن آنها به عنوان نماد استعمار نقش بسته بود، اشاره کرد. به گونهای که اگر مذاکرات بر سر مسئله نفت سه سال طول کشید نیز ناشی از همین امر بود که ایرانیان به هیچ وجه تمایل نداشتند تا شرکت نفت ایران و انگلیس به ایران بازگردد. حتی در طول مذاکرات وقتی که انگلستان خواهان سهم بیشتری از کنسرسیوم بود، یعنی ۴۴ درصد را تقاضا کرد، آمریکایی ها مخالفت کردند و به آنها گوشزد کردند که چون شرکت نفت ایران و انگلیس در نزد ایرانیان مظهر سلطه خارجی و بسیار منفور است، نباید سهم آن بیش از دیگران باشد به گونهای که اگر سهم شرکت نفت ایران و انگلیس بیشتر از سایر شرکت ها لحاظ میشد زمینه نارضایتی هرچه بیشتر ایرانیان و اعتراضات آنان را به دنبال میداشت

۲- ضعف اقتصادی و سیاسی انگلستان:

دولت بریتانیا اگرچه در ظاهر از فاتحان جنگ جهانی دوم به شمار میرفت، اما در باطن به قدری ضعیف شده بود که دیگر قدرت حفظ امپراتوری عظیمی که در سه قرن پیش در چهارگوشه جهان ایجاد کرده بود را نداشت. جنبش های ناسیونالیستی در مستمرات انگلستان شعله میکشیدند. به گونه ای که در ادامه شاهد استقلال هند هستیم. همچنین این جنبش ناسیونالیستی به ایران رسیده بود و ایرانی ها شرکت نفت ایران و انگلیس را نماد سیاست استعماری انگلستان میدانستند. بنابراین امپراتوری انگلستان از زیر گردوغبار جنگ جهانی دوم خسته و ضعیف و مقروض بیرون آمد و آمریکا برعکس، شکوفا، نیرومند و بستانکار و زمینه برای قدرتنمایی آمریکا فراهم شد.

۳- قدرتگیری آمریکا در ایران:

از دیگر دلایل شکست انحصار نفتی نگلیس در ایران، خروج آمریکا از سیاست انزواطلبی محسوب می شود. ایالات متحده آمریکا با توجه به ضعف اقتصادی و مالی امپراتوری انگلستان از فرصت استفاده کرد و منافع جدیدی را با شرکت در کنسرسیوم به دست آورد. بنابراین کنسرسیوم از جهاتی پیامد مبارزه درونی کشورهای صنعتی غرب و افزایش سهم قدرت نوظهور آمریکا محسوب میشد. بدین ترتیب در کنار شرایط داخلی ایران باید به جو حاکم بر نظام بین المللی که تمایات خود را بر کشورهای پیرامونی تحمیل میکرد نیز توجه نمود. بنابراین کنسرسیوم یکی از نمونه های عینی سیاست خارجی ایران تحت عنوان ناسیونالیسم مثبت بود که در راستای منافع یکی از بازیگران اصلی نظام بین المللی یعنی ایالات متحده آمریکا منعقد شد. در کنار این عوامل هنوز ایرانیان نظر مساعدی نسبت به ایالات متحده آمریکا در خصوص شوستر، دکتر میلسپو و حمایت در برابر شوروی در سازمان ملل داشتند که باعث میشد تا ایرانیان ورود آمریکا به صحنه سیاست ایران را بپذیرند و با آن مخالفت چندانی نداشته باشند.

سخن پایانی

پس از کودتای ۲۸ مرداد و روی کار آمدن فضل الله زاهدی، بار دیگر ایران به عرصه رقابت قدرتهای خارجی برای دریافت امتیازات متعدد تبدیل شد که اوج آن در قرارداد کنسرسیوم قابل مشاهده است. کودتای ۲۸ مرداد و انعقاد قرارداد کنسرسیوم ً تقریباً به سلطه انحصاری انگلستان بر صنعت نفت ایران پایان داد و زمینه را برای مداخله آمریکا در سیاست ایران فراهم کرد که به تدریج جای انگلستان را در ایران گرفت و تا انقلاب اسلامی به کشوری تعیین کننده در سیاست ایران تبدیل شد.

کلید واژه ها: امریکا محمد مصدق کودتا 28 مرداد صنعت نفت ملی شدن صنعت نفت ایران حسن شاکری شاخه جوانان شعبه تهران حزب ندا